Part 2
یونا: (داد) اره عوض شدم همش بخاطر تو بود عوضی میدونی با هام چیکار کردی!؟؟؟؟اون شب بارونیو یادت میاد به پات افتادم گفتم باهام بمون دوست دارم.ولی تو منو مثل یک اشغال دیدی هلم دادی و رفتی هر چی پشتت جیغ زدم جوابمو ندادی.باهام بازی کردی فک کردی نمیدونستم یه پسر ارتشییی ارههه😠(داد)(گریه)
جین: یونا اروم باش.....( میاد بغلش کنه)
یونا: ولم کن عوضیییی من از اون شب تصمیم گرفتم هر طور شده بهت نزدیک بشم تلافی کنم حالا میای منو بغل کنی برو گمشو(داد)
یهو میبینم یک تک تیر انداز اسلحه رو به طرف یونا نشونه گیری کرده یونا رو دوسش دارم پس باید ازش دفاع کنم.
یهو میپرم جلوی یونا و بغلش میکنم و مثل یک سنگر میشم براش.
تک تیرانداز شلیک میکنه.............
یونا: هم رزم کیم سوکجین...(داد) تیر خوردی خونریزی داری.
یهو یونا جلوم اسلحه رو از توی جیبش در میاره با یه دست پسره رو میزنه.
تعجب میکنم که این همه توانایی رو از کجا اورده یهو بد جور عاشقش میشم ولی اون انگار دیگه دوسم نداره و ازم متنفره...
جین: اخ ای(داد)
یونا: خونریزیت زیاده باید جایی که تیر خوردیو ببندم.
یه دفعه دستش به دستم میخوره.
دستمو یونا محکم میگیره.
یونا:(گریه) همرزم سوکجین نگران نباش الان سربازا میرسن طاقت بیار........
این حرفش حالمو خوب میکنه که یهوووو......
جین: یونا اروم باش.....( میاد بغلش کنه)
یونا: ولم کن عوضیییی من از اون شب تصمیم گرفتم هر طور شده بهت نزدیک بشم تلافی کنم حالا میای منو بغل کنی برو گمشو(داد)
یهو میبینم یک تک تیر انداز اسلحه رو به طرف یونا نشونه گیری کرده یونا رو دوسش دارم پس باید ازش دفاع کنم.
یهو میپرم جلوی یونا و بغلش میکنم و مثل یک سنگر میشم براش.
تک تیرانداز شلیک میکنه.............
یونا: هم رزم کیم سوکجین...(داد) تیر خوردی خونریزی داری.
یهو یونا جلوم اسلحه رو از توی جیبش در میاره با یه دست پسره رو میزنه.
تعجب میکنم که این همه توانایی رو از کجا اورده یهو بد جور عاشقش میشم ولی اون انگار دیگه دوسم نداره و ازم متنفره...
جین: اخ ای(داد)
یونا: خونریزیت زیاده باید جایی که تیر خوردیو ببندم.
یه دفعه دستش به دستم میخوره.
دستمو یونا محکم میگیره.
یونا:(گریه) همرزم سوکجین نگران نباش الان سربازا میرسن طاقت بیار........
این حرفش حالمو خوب میکنه که یهوووو......
۶.۰k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.