جفت روحی من
#جفت_روحی_من
مقدمه
هنوزم با دیدنش خون ط رگام یخ میبست
سعی میکردم نگاه لرزونم و رو بهش نندازم ولی چن ثانیه کوتاه اختیار چشمانم از دستم در رفت و نگاهم تو نگاهش قفل شد ی چیزی رو حس میکردم، اینکه اون صلابت و استواری قبل رو در درونش حس نمیکردم آن از چشمایش فرو ریخته بود
*رمان کوتاه اما با پارت های طولانی
اگ دوست دارین پارت بزارم؟
#wisgoon #Istj #Fantasy #face #friendly #Studt #Novel
مقدمه
هنوزم با دیدنش خون ط رگام یخ میبست
سعی میکردم نگاه لرزونم و رو بهش نندازم ولی چن ثانیه کوتاه اختیار چشمانم از دستم در رفت و نگاهم تو نگاهش قفل شد ی چیزی رو حس میکردم، اینکه اون صلابت و استواری قبل رو در درونش حس نمیکردم آن از چشمایش فرو ریخته بود
*رمان کوتاه اما با پارت های طولانی
اگ دوست دارین پارت بزارم؟
#wisgoon #Istj #Fantasy #face #friendly #Studt #Novel
۱.۵k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.