دوست پسر من یه مافیاست پارت۴🖤🍷
دوست پسر من یه مافیاست پارت۴🖤🍷
×خب چی فیلم بزنم؟
چنتل سیدی رو جلوی پسرا گذاشت و همه بعد نیم ساعت فک کردن یه فیلم انتخواب کردن اسمش نفسای گرم بود(از خودم در اوردم)جیمین سیدی رو گذاشت بعدش همه نشستن ببینن که متوجه شدن کاپل گی داشت و نمیدونستن صحنه ی خاک بر سری داشت اره خلاصه داشتن میدیدن که دوتا شخصیت اصلی فیلم جکسون و مایکل باهم وارد اتاق میشن جکسون مایکل و مچشبونه به دیوار که
×میگم کوک بیا بریم خورا کی بیاریم گشنمه
+اره اره بریم منم خیلی گشنمه
قبل از اینکه یونگی و تیهونگ بتونن کاری کنن هردو مثل جت رفتن تو اشپز خونه
+جیمیننننن الان به فاک میرفتیم
×هنوزم خطر رفع نشداااا
+خو زهرمار کط به تو میگه از این سیدیا بگیری
×سیدیه من نبود که سیدیه...
یهو صدای خاک بر سری اومد
مایکل:جکسون نفسات خیلی داغه احساس میکمم گردنم دره میسوزه
+جیمین
×ها؟
+بدو بریم تو اتاق الان به جیغغغغغغ
حرفش با دیدن تیهونگ پشت جیمن قطع شد و سریع دست جیمنو کشون سمت خودش جیمینم مثل کنه چسبید به کوک چون یونگ رو دید که با پوزخند بهشون نگاه میکرد
-یاااااا چته گوشم کر شد
×تو مث خرررررررر بزه میای تو دهن ما دوقورتو نیمتم باقیه؟
با دیدن چشم های عصبی تیهونگ مث جت پرید بغل یونگی
×یونیییی من به تو پناه اوردم
# بیا بریم تو اتاق کارت دارم
×کوک برات ارزو میکنم کمرت سالم باشه
+مرسی پارک منم ارزو میکنم بتونی راه بری
و بعدش یونمین رفتن تو اتاق صدای جیغ جیمنو شنیدن
+مستر مین بهش سخت نگیر فیلم نال تو بود
#تو برو به فکر خودت باش
و بعدش ویکوک رفتن تو اتاق و اره
(میخواستم اسماتو بنویسم ولی از اونجایی که بعضیا گزارش میکردن نشد)
بعد ۲ ساعت همه از اتاق اومدن بیرون و ناهار خوردن بعدش رفتن به قرارشو که اسلحه هارو بگیرن
بعد اینکه اماده شدن هرکی رفت تو ماشین خودش و حرکت کردن
-به جین گفتی کارای لازمو انجام بده؟
+اره
-هوم خوبه
بعد اینکه رسیدن پیاده شدن و رفتن سمته اقای کانگ(کسی که اسلحه هارو اورده بود)
(علامتش*)
*بفرمائید اقای کیم این اسلححه ها خیلی...
-بده ببینم
*اول پول
#نکنه از جونت سیر شدی اقای کانگ؟
*ن....نه بب..ببخ...ببخشید اقای مین
بعد اینکه مطمئن شدن اسلحه ها واقعیه
گفت
-بیا پولتو بگیر
و یه گلوله حرومش کرد
بریم و همه اسلحه هارو گرفتن رفتن به سمت خونه
×خب چی فیلم بزنم؟
چنتل سیدی رو جلوی پسرا گذاشت و همه بعد نیم ساعت فک کردن یه فیلم انتخواب کردن اسمش نفسای گرم بود(از خودم در اوردم)جیمین سیدی رو گذاشت بعدش همه نشستن ببینن که متوجه شدن کاپل گی داشت و نمیدونستن صحنه ی خاک بر سری داشت اره خلاصه داشتن میدیدن که دوتا شخصیت اصلی فیلم جکسون و مایکل باهم وارد اتاق میشن جکسون مایکل و مچشبونه به دیوار که
×میگم کوک بیا بریم خورا کی بیاریم گشنمه
+اره اره بریم منم خیلی گشنمه
قبل از اینکه یونگی و تیهونگ بتونن کاری کنن هردو مثل جت رفتن تو اشپز خونه
+جیمیننننن الان به فاک میرفتیم
×هنوزم خطر رفع نشداااا
+خو زهرمار کط به تو میگه از این سیدیا بگیری
×سیدیه من نبود که سیدیه...
یهو صدای خاک بر سری اومد
مایکل:جکسون نفسات خیلی داغه احساس میکمم گردنم دره میسوزه
+جیمین
×ها؟
+بدو بریم تو اتاق الان به جیغغغغغغ
حرفش با دیدن تیهونگ پشت جیمن قطع شد و سریع دست جیمنو کشون سمت خودش جیمینم مثل کنه چسبید به کوک چون یونگ رو دید که با پوزخند بهشون نگاه میکرد
-یاااااا چته گوشم کر شد
×تو مث خرررررررر بزه میای تو دهن ما دوقورتو نیمتم باقیه؟
با دیدن چشم های عصبی تیهونگ مث جت پرید بغل یونگی
×یونیییی من به تو پناه اوردم
# بیا بریم تو اتاق کارت دارم
×کوک برات ارزو میکنم کمرت سالم باشه
+مرسی پارک منم ارزو میکنم بتونی راه بری
و بعدش یونمین رفتن تو اتاق صدای جیغ جیمنو شنیدن
+مستر مین بهش سخت نگیر فیلم نال تو بود
#تو برو به فکر خودت باش
و بعدش ویکوک رفتن تو اتاق و اره
(میخواستم اسماتو بنویسم ولی از اونجایی که بعضیا گزارش میکردن نشد)
بعد ۲ ساعت همه از اتاق اومدن بیرون و ناهار خوردن بعدش رفتن به قرارشو که اسلحه هارو بگیرن
بعد اینکه اماده شدن هرکی رفت تو ماشین خودش و حرکت کردن
-به جین گفتی کارای لازمو انجام بده؟
+اره
-هوم خوبه
بعد اینکه رسیدن پیاده شدن و رفتن سمته اقای کانگ(کسی که اسلحه هارو اورده بود)
(علامتش*)
*بفرمائید اقای کیم این اسلححه ها خیلی...
-بده ببینم
*اول پول
#نکنه از جونت سیر شدی اقای کانگ؟
*ن....نه بب..ببخ...ببخشید اقای مین
بعد اینکه مطمئن شدن اسلحه ها واقعیه
گفت
-بیا پولتو بگیر
و یه گلوله حرومش کرد
بریم و همه اسلحه هارو گرفتن رفتن به سمت خونه
۴.۸k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.