pt: ¹⁹♡bad boy

ا/ت ویو:
با مامانم حرف میزدم که تهیونگ اومد تو یالمه گل و شکلات و تنقلات دستش بود
ا/ت: هههه تهیونگ
تهیونگ: با اینکه کمه ولی تقدیم به شما
ا/ت: مرسی خیلی هم زیاده
تهیونگ: خب مامان اجازه دارم بشینم
مامان: ههه بشین پسرم
ا//ت: سوهو کجاس
تهیونگ: سوهو رفته از اینجا رفته خارج کشور متاسفم
ا/ت: ا.. اها امیدوارم زندگی خوبی رو شروع کنه
تهیونگ: مامان ارن کجاست؟
مامان: ارن یه معموریت داشت واسه همون رفت بوسان
ا/ت: چرا همه دارن میرن!«بغض»
تهیونگ: عشقم من که هستم
مامان: عه هه فکنم بابات منو صدا زد اره
ا/ت: نه
مامان: چرا الان میام «رفت»
تهیونگ: نفسم زندگیم دکتر میگه حالت خیلی خوبه میتونی مرخص شی اگه میخوای تا کاراشو سریع تر انجام بدم هوم
ا/ت: هوم باشه» دستش رو سمت یکی از شکلات های مایع برد و برداشت ولی تهیونگ ازش گرفتش و صندلیشو اورد جلو تر پیش ا/ت و شکلات رو روی لباش مالید لباش رو کبوند رو لبای ا/ت و مک میزد خیلی شیرین بود نمیتوست از لباش دل بکنه
بعد چند مین به خاطر نفس کم اوردن جدا شدن
ا/ت: اخ تهیونگ
تهیونگ: هوم خیلی خوشمزه بود
ا/ت: خب دیگه برو کارای ترخیص رو انجام بده
تهیونگ: چشم ملکه من
«تهیونگ رفت»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خب خب پارت قبلی و این حمایت شه꧁꧂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ