عشق سخت گیر من پارت5

-:تو حسودیم کردی بیبی گرل
+:ن ن نه(با خجالت )
+:چرا باید حسودی کنم من ازت بدم میاد
-:دیگه داری میری رو مخم کاری نکن دوباره تنبیهت کنم(با داد شدید)
+:منظورت این بود که تجاوز کنم آرهههه(با داد)
-:یهو از گوشش زدم
+:یه سوزش حس کردم چشمه ی اشکم سرازیر شد(با بغض)
-:م م من عذر میخوام
*راوی*
ات به زمین نگاه میکرد انگار قفل شده بود و فقط داشت بی صدا اشک میریخت
-:بیب منو منو ببخش
+:تو منو زدی؟
-:ببخشید نمیخواستم بزنم(با بغض)
+:سعی کردم در و باز کنم ولی کوک نزاشت
-:نمیزارم بری تو واسه منی بیب
+:ولم کنید دیگهههه میخوام یه زندگی عادی داشته باشممم همینننن(با گریه و داد)
-:بغلش کردم و گفتم گریه نکن کاش خودمو میکشتم ولی تو رو نمیزدم
-:از لباش بوسیدم ولی عین مجسمه مونده بود از گردنش بوسیدم ولی باز ری اکشنی نشون نداد
+:برو بیرون
-:درو باز کردم رفتم بیرون براش یه پیراهن و شلوارک از لباس های خودم آوردم در زدم جواب نداد ولی باز رفتم تو روی تخت نشسته بود انگار داشت به یه چیزی فکر میکرد لباس رو گذاشتم و رفتم

+:به پنجره نگاه کردم ارتفاع خیلی بلند بود این دنیا دیگه ارزش زنده موندن نداشت میخواستم خو*دکشی کنم
رفتم روی چهار چوپ پنجره و......


خوب نظرتون چیه؟💖💖💖

خمارییییییی😗😎
5لایک برای پارت بعدی😂💖