⁵ دقیقه تا مرگ
⁵ دقیقه تا مرگ
pt¹⁵
راوی:
ات وقتی اولین تیرو به جان زد صورت خونی شد
ات توی سایکو ترین و ترسناک ترین حالتش بود و داشت پشت سر هم به جان تیر میزد
همه پشماشون ریخته بود مخصوصا جیمین
جیمین یهو دست ات رو کشید و گفت
-بسه
مگه با دستگاه نمیمیره جرا خودت داری بهش تیر میزنی؟
*همین جوری
-همین جوری؟
*اوهوم
جیمین اروم کمی صورت ات رو پاک کرد و گفت
- بیا بریم صورتت رو بشور و بیا
*باشه
.
.
.
ات و جیمین وقتی که جان کارش تموم شد و سقط کرد به سمت عمارت جیمین توی شهر رفتن
جیمین و ات صندلی های پشت نشسته بودن و سویون و جونگ هی هم جلو
جیمین توی فکر کار ات بود که یاد یه چیزی افتاد اون روز وقتی جیمین داشت ات رو میزر ات داشت میخندید
جیمین حالا یادش اومد و گیج شده بود و نمیدوست چی به چیه
ادامه ی پارت قبل بود
حمایت 🖤
برای پارت بعد حمایت فراموش نشه
pt¹⁵
راوی:
ات وقتی اولین تیرو به جان زد صورت خونی شد
ات توی سایکو ترین و ترسناک ترین حالتش بود و داشت پشت سر هم به جان تیر میزد
همه پشماشون ریخته بود مخصوصا جیمین
جیمین یهو دست ات رو کشید و گفت
-بسه
مگه با دستگاه نمیمیره جرا خودت داری بهش تیر میزنی؟
*همین جوری
-همین جوری؟
*اوهوم
جیمین اروم کمی صورت ات رو پاک کرد و گفت
- بیا بریم صورتت رو بشور و بیا
*باشه
.
.
.
ات و جیمین وقتی که جان کارش تموم شد و سقط کرد به سمت عمارت جیمین توی شهر رفتن
جیمین و ات صندلی های پشت نشسته بودن و سویون و جونگ هی هم جلو
جیمین توی فکر کار ات بود که یاد یه چیزی افتاد اون روز وقتی جیمین داشت ات رو میزر ات داشت میخندید
جیمین حالا یادش اومد و گیج شده بود و نمیدوست چی به چیه
ادامه ی پارت قبل بود
حمایت 🖤
برای پارت بعد حمایت فراموش نشه
۷۵
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.