همیشه! ᴬˡʷᵃʸˢ! ᴾᵃʳᵗ ¹⁴

لایک کام؟
گوشیو قط کردم و رفتم ببینم کیه که یه دفه از دنبا بیخبر شدم و به یه خواب رفتم
(فلش بک صبح)
÷ وای آ.ت بلاخره بیدار شدی
+چی؟ دیشب چه اتفاقی افتاد؟
÷ من باید ازت بپرسم
+من نمیدونم در باز شد فکر کردم تویی اومدم از دوباره بپرم بغله یه دفه همه جا سیاه شد
÷اوم آره فکرتو درگیر نکن
ذهن آ.ت
تو فکر این بودم که دیشب چی شد یه دفه بهم فشار اومد و پریدم سمت سرویس بهداشتی
که حس کردم یه چیزی تو جیب لباسمه
که جیبم دیدم فهمیدم یه کاغذه
از تو جیبم در آوردم که دیدم نامس
بازش کردم هیچ چیزی بجز یه جند جمله ننوشته شده بود
اون چند جمله هم چنین چیزی بود( من همیشه دوستت دارم! نترس من هستم بیبی! تو مال منی! (توی عکس هم متنش نوشته شده ب لاتین))
ودف چرا بجای اینکه بترسم قلبم اکلیلی شد
ولی خودمو متقاعد کردم که شب و این نامه همه کار کوکه تا من فکر کنم یکی دوسم داره بعد مسخرم کنهههههه!😐💔
هرچند میدونستم‌ کار کوک نیست چون یه ترسی تو صورتش بود و همینطور این نامه خط کوک نیست!!
اوخ قلبم واییییییییییی
مطمئنم ب کوک بگم نامه رو ماره میکنه ولی نگهش میدارم
دینگ(صدای پیام)
گوشیو باز کردم که دیدم