پارت ۶ عشق من
جیمین : بیا بریم نترس بعد رفتن توی اتاق جیمین جیمین : برو روی تخت دراز بکش رزی : میخوای چیکار کنی جیمین : کاری بکن که گفتم رزی : باشه # رزی رفتم روی تخت دراز کشیدم گفتم رزی : جیمین لطفا با من کاری نکن جیمین : کارت ندارم دوست دختر من این حرف رو که گفت یکم ترسیدم ولی کاری نکردم دیدم دکمه های لباسش رو باز کرده سیکسپک هاش هم معلوم میشه گفتم رزی : نه نباید الان کاری کنی خیلی زوده (واقعا هم زوده جیمین هنوز اول داستان هستیم کاری نکنی ها) جیمین : کارت ندارم فقط اون طعم لبت منو کشته رزی : الان میخوای لبم رو بخوری جیمین : بله اگه اجازه بدین بعد خیلی وحشتناک مک میزد و زبونش رو به لبم میمالید و با لباش لبامو میخورد من هم همین کار رو کردم مثل اون لباشو خوردم بعد لباش رو جدا کرد گفت لباست رو در بیار رزی : نه نمیشه جیمین : گفتم در بیار رزی : باشه (با ترس)
۴۰.۸k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.