عشق در عذاب 😈
عشق در عذاب 😈
پرش زمانی موقع شام
ویو راوی
دایانا سفره رو چید غذا خوردن رفتن خوابیدن
پرش زمانی به هفته بعد روزه عروسی
ویو دایانا
ما همه وسایل هارو خریدیم میکاپرا اومدن و ارایشم کردن مدل مو درس کردن
وقتی که تموم شد رفتم دمه دره ارایشگاه منتظر موندم لباس عروسم سیاه بود ولی من سفید میخواستم هعی ولش ارشام اومد سواره ماشین شدم
ارشام : خشگل شدی ( خشک )
دایانا : اهوم توهم
رسیدیم زندگیم نابود شد
دانشگام چی بدبخت شدم
رفتیم سره مبله مخصوص نشستیم بقیه داشتم جیغ و دست میزدن منم بغض کرده بودم مادر پدرم داشتن با حسرت بهم نگاه میکردن کله جمع مافیا بودن میترسیدم
عاقد : خانوم دایانای ..... شما با ارشامه ........ ازدواج میکنید
دایانا : ب..بله ( بغض )
عاقد : اقای ارشامه ....... با خانومه دایانای .... ازدواج میکنید
ارشام : بله
همه دستو جیغ میزدن
حلقه انداختیم و رقصیدیم
از شبه عروسی میترسیدم که قراره به فاک برم
پرش زمانی خونه ارشام و دایانا شب 😈
خب اسمات بزارم ؟
پرش زمانی موقع شام
ویو راوی
دایانا سفره رو چید غذا خوردن رفتن خوابیدن
پرش زمانی به هفته بعد روزه عروسی
ویو دایانا
ما همه وسایل هارو خریدیم میکاپرا اومدن و ارایشم کردن مدل مو درس کردن
وقتی که تموم شد رفتم دمه دره ارایشگاه منتظر موندم لباس عروسم سیاه بود ولی من سفید میخواستم هعی ولش ارشام اومد سواره ماشین شدم
ارشام : خشگل شدی ( خشک )
دایانا : اهوم توهم
رسیدیم زندگیم نابود شد
دانشگام چی بدبخت شدم
رفتیم سره مبله مخصوص نشستیم بقیه داشتم جیغ و دست میزدن منم بغض کرده بودم مادر پدرم داشتن با حسرت بهم نگاه میکردن کله جمع مافیا بودن میترسیدم
عاقد : خانوم دایانای ..... شما با ارشامه ........ ازدواج میکنید
دایانا : ب..بله ( بغض )
عاقد : اقای ارشامه ....... با خانومه دایانای .... ازدواج میکنید
ارشام : بله
همه دستو جیغ میزدن
حلقه انداختیم و رقصیدیم
از شبه عروسی میترسیدم که قراره به فاک برم
پرش زمانی خونه ارشام و دایانا شب 😈
خب اسمات بزارم ؟
۲.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.