عشق دنباله دار 《☆》پارت۱۱
عشق دنباله دار 《☆》پارت۱۱
نشستم رو میز اصلا حوصله نداشتم
کوک:تهیونگ چیشده
ته:هیچی حوصله ندارم
کوک:بیا شب بریم بار
جیمین: آره بیا بریم حال و هوات عوض میشه
ته:هوفف باشه
داشتم با جیمین حرف میزندم که ارا مد تو نشست سر جاش با سوا یکم حرف زد رفتم پیشش چیزی بگم که معلم اومد و نشستم سر جام لعنتی کوک حضور عیاب کرد چرا کوک انقد دیر اومد زنگ خورد کوک رفت پیش ارا باهم حرف زدن دوست دارم بدونم چی میگم بعد ارا با سردی رفت بیرون از کلاس
ته:چیشده پسر
کوک:هیچ راجب تکلیف ازش میپرسیدم
ته:اوم
تغزیه مو خوردم
زنگ خورد این زنگ بسکتبال داشتیم که ارا هم خواست باما بازی کنه واقعا بازیش خوب بود بازی کردیم و مساوی شدیم خواستم کرم بریزم که استاد نزاشت بعد سرد کردن رفتم رختکن
کوک:اوههه بازی ارا رو دیدی
ته:اوم خوب بازی میکنه
کوک:اهه باورم نمیشه از ی دختر شکست خوردم
ته:/نیشخند
جیمین: بچه ها دیدن جیا و دوستاش رفتن پیش ارا
ته:خب
جیمین: امیدوارم جنگ نشه
کوک: نمیشه ارا برا خودش ی قلدریه
رفتیم حیاط کوک و جیمین رفتن بوفه منم داشتم حیاط رو نگا میکردم چشمم به ارا که روی نیمکت نشسته بود خورد داشت شیر موز میخورد و به فکر فرو رفته بود باد میزد به موهاش خیلی خوشگل شده بود همینجوری محوش شدم که یهو نگام کرد نگاهمو ازش گرفتم و راهمو ادامه دادم و رفتم پیش پسرا....
ارا ویو:
زنگ خورد و رفتم کلاس ریاضی داشتیم
.
.
.
(ا.ر یهنی استاد ریاضی)
ا.ر: جلسه دیگه این ۳ صفحه رو حل میکنین
همه:چشم
و رفت منم رفتم پیش سوا که داشت با دوستش حرف میزد
ارا:سوا
سوا:ارا چیشده
ارا:ی لحظه میای کارت دارم
سوا:باشه
بردمش تو حیاط
ارا:سوا
سوا:بله
ارا:من به کمکت نیاز دارم
سوا:باشه هرکاری از دستم بربیاد انجام میدم دوستم
درا:ممنون وایسا بگم لیرا هم بیاد بعد میگم
سوا :باش
چند مین بعد لیرا هم اومد
لیرا:چیشده
ارا:خب دخترا من از شما کمک میخوام ببینید (کل قضیه رو گفت)
سوا:ینی الان باید بریم محله ای که مامان بزرگت زندگی میکرد تا ببینیم کجاست و پیداش کنیم تا تو سوالاتت رو ازش بپرسی؟؟
ارا:آره
لیرا:خب کی قراره بریم
ارا:امروز
لیرا:ساعت چند
ارا:بهتون خبر میدم فعلا باید از بابام مطمئن شم
زنگ خورد و رفتیم سر کلاس تجربی داشتیم
تمام حواسم به نقشه بود که
!خانم جانگگ/بلند
ارا:ب.بله
!چرا صدات میزنم جواب نمیدی
ارا:حواسم نبود ببخشید
!سر کلاس من باید شیش دانگ اینجا باشی نه جای دیگه حواست کجا بود ها
ارا:فکرم مشغول بود ببخشید
!باید حواست باشههه/خیلی بلند
..............
نشستم رو میز اصلا حوصله نداشتم
کوک:تهیونگ چیشده
ته:هیچی حوصله ندارم
کوک:بیا شب بریم بار
جیمین: آره بیا بریم حال و هوات عوض میشه
ته:هوفف باشه
داشتم با جیمین حرف میزندم که ارا مد تو نشست سر جاش با سوا یکم حرف زد رفتم پیشش چیزی بگم که معلم اومد و نشستم سر جام لعنتی کوک حضور عیاب کرد چرا کوک انقد دیر اومد زنگ خورد کوک رفت پیش ارا باهم حرف زدن دوست دارم بدونم چی میگم بعد ارا با سردی رفت بیرون از کلاس
ته:چیشده پسر
کوک:هیچ راجب تکلیف ازش میپرسیدم
ته:اوم
تغزیه مو خوردم
زنگ خورد این زنگ بسکتبال داشتیم که ارا هم خواست باما بازی کنه واقعا بازیش خوب بود بازی کردیم و مساوی شدیم خواستم کرم بریزم که استاد نزاشت بعد سرد کردن رفتم رختکن
کوک:اوههه بازی ارا رو دیدی
ته:اوم خوب بازی میکنه
کوک:اهه باورم نمیشه از ی دختر شکست خوردم
ته:/نیشخند
جیمین: بچه ها دیدن جیا و دوستاش رفتن پیش ارا
ته:خب
جیمین: امیدوارم جنگ نشه
کوک: نمیشه ارا برا خودش ی قلدریه
رفتیم حیاط کوک و جیمین رفتن بوفه منم داشتم حیاط رو نگا میکردم چشمم به ارا که روی نیمکت نشسته بود خورد داشت شیر موز میخورد و به فکر فرو رفته بود باد میزد به موهاش خیلی خوشگل شده بود همینجوری محوش شدم که یهو نگام کرد نگاهمو ازش گرفتم و راهمو ادامه دادم و رفتم پیش پسرا....
ارا ویو:
زنگ خورد و رفتم کلاس ریاضی داشتیم
.
.
.
(ا.ر یهنی استاد ریاضی)
ا.ر: جلسه دیگه این ۳ صفحه رو حل میکنین
همه:چشم
و رفت منم رفتم پیش سوا که داشت با دوستش حرف میزد
ارا:سوا
سوا:ارا چیشده
ارا:ی لحظه میای کارت دارم
سوا:باشه
بردمش تو حیاط
ارا:سوا
سوا:بله
ارا:من به کمکت نیاز دارم
سوا:باشه هرکاری از دستم بربیاد انجام میدم دوستم
درا:ممنون وایسا بگم لیرا هم بیاد بعد میگم
سوا :باش
چند مین بعد لیرا هم اومد
لیرا:چیشده
ارا:خب دخترا من از شما کمک میخوام ببینید (کل قضیه رو گفت)
سوا:ینی الان باید بریم محله ای که مامان بزرگت زندگی میکرد تا ببینیم کجاست و پیداش کنیم تا تو سوالاتت رو ازش بپرسی؟؟
ارا:آره
لیرا:خب کی قراره بریم
ارا:امروز
لیرا:ساعت چند
ارا:بهتون خبر میدم فعلا باید از بابام مطمئن شم
زنگ خورد و رفتیم سر کلاس تجربی داشتیم
تمام حواسم به نقشه بود که
!خانم جانگگ/بلند
ارا:ب.بله
!چرا صدات میزنم جواب نمیدی
ارا:حواسم نبود ببخشید
!سر کلاس من باید شیش دانگ اینجا باشی نه جای دیگه حواست کجا بود ها
ارا:فکرم مشغول بود ببخشید
!باید حواست باشههه/خیلی بلند
..............
۲.۱k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.