سلام بچه ها با این که شرط ها نرسید من دلم نیومد فیک رو نن

سلام بچه ها با این که شرط ها نرسید من دلم نیومد فیک رو ننویسم براتون(ببنین چه نویسنده ی مهربونی دارین)


*نکته:این فقط فیک هست و واقعی نیست پس نیو ارمی ها و نیو بلینک ها جدی نگیرین لطفا*
*____________________________________*

جیهوپ :ببخیشد میپرم وسط حرف های عاشقانه تون اما من دلم برای عشقم تنگ شده
که یهو رزی پرید بغل جیهوپ و گفت
رزی:منم دلم برات تنگ شده عشقممم(با عشو)
کوک:خب نفسم بریم سر کلاس که اینا ما رو عقب نندازن
ا.ت:باشه عشقم
ته:وایییی حالم بهم خورد از شما رل ها منه سینگل تنها موندم
جنی:نه تنها نموندی بنده هم سینگل تشریف دارن
ته : خب پس هنوز جای اومیدی برام مونده
همه:خنده
جیسو :بسته دیگه بریم سر کلاس
همه:باشه

ویو جنی

راستش من از ته خوشم میاد. نمیدونم چجوری بهش بگم .میخوام امشب توی مهمونی مدرسه بهش عتراف کنم. اما به کمک نیاز دارم و از اون جایی که ا.ت همیشه توی ایکار ها خوبه میرم از اون کمک میگیرم.

ویو ا.ت

استاد اومد سر کلاس و درس داد . زنگ اخر خورد همه وسایل هاشون رو جمع کردن و من و دخترا رفتیم تا برای مهمونی امشب اماده بشیم و...

خمارییییی🍷❤️
ببخشید اگه بد شد یا کم شد 🍀💚