My old lover 5
Part five 5
فیک یونگی...
من نمیخوامش؟ داره سعی میکنی هانیول و قانع کنه یا واقعا داره جدی حرف میزنه؟ دوست دختر؟ منظورش یوناعه؟ پشمام... همه ی دنیا میدونن ک هیچ علاقه ای بهش ندارم... باشه لئو ات، دارم واست...
درو باز کردم، کیف و پرت کردم تو و محکم در و بستم... توجهامو نادیده میگیری؟ اصلا مشکلی نیست، منم دیگه بهت توجه نمیکنم...
ات ویو
با پرت شدن کیف تو اتاق مثل برق گرفته ها رو تخت سیخ شدیم... پسره ی روانی... دیوونه ای چیزیـ- واستا، حرفامونو شنید؟!...
-*جیغ*
-یونگیه ک.صخل... اگ ات اینجا نبود شلوارتو میکشیدم رو سرت *با داد*
+هانیول، بیا بخوابیم... یونگی هم چون خیلی خستس رد داده...
ات بدون عوض کردن لباساش، بالشتشو محکم بغل کرد و سعی کرد تا بخوابه... ولی خوابایی ک میدید سعی داشتن بیدارش کنن...
"زنی با موهای مار، با دستهای ظریف، ولی محکم، چونه ی کوچیک ات و توی دستهاش فشرد...
مدوسا: تو قرار بود سربلندم کنی!!
مدوسا: قرار بود انتقامم و از مردها بگیری... تو تنها کسی بودی ک میتونست جوری مردهارو شکنجه کنه ک تا نسل ها بعدشون نتونن تج.اوز کردن رو عادی سازی کنن... تو قرار بود پوستشون و جدا کنی و برای یادگار روش بنویسی 'دختر مدوسا'... ولی گذاشتی اون مرده کثیف وارد قلبت بشه... هنوزم وقت داری، ولی قسم میخورم اگر کاری ک میخوام و نکنی مجازات میشی!! "
فیک یونگی...
من نمیخوامش؟ داره سعی میکنی هانیول و قانع کنه یا واقعا داره جدی حرف میزنه؟ دوست دختر؟ منظورش یوناعه؟ پشمام... همه ی دنیا میدونن ک هیچ علاقه ای بهش ندارم... باشه لئو ات، دارم واست...
درو باز کردم، کیف و پرت کردم تو و محکم در و بستم... توجهامو نادیده میگیری؟ اصلا مشکلی نیست، منم دیگه بهت توجه نمیکنم...
ات ویو
با پرت شدن کیف تو اتاق مثل برق گرفته ها رو تخت سیخ شدیم... پسره ی روانی... دیوونه ای چیزیـ- واستا، حرفامونو شنید؟!...
-*جیغ*
-یونگیه ک.صخل... اگ ات اینجا نبود شلوارتو میکشیدم رو سرت *با داد*
+هانیول، بیا بخوابیم... یونگی هم چون خیلی خستس رد داده...
ات بدون عوض کردن لباساش، بالشتشو محکم بغل کرد و سعی کرد تا بخوابه... ولی خوابایی ک میدید سعی داشتن بیدارش کنن...
"زنی با موهای مار، با دستهای ظریف، ولی محکم، چونه ی کوچیک ات و توی دستهاش فشرد...
مدوسا: تو قرار بود سربلندم کنی!!
مدوسا: قرار بود انتقامم و از مردها بگیری... تو تنها کسی بودی ک میتونست جوری مردهارو شکنجه کنه ک تا نسل ها بعدشون نتونن تج.اوز کردن رو عادی سازی کنن... تو قرار بود پوستشون و جدا کنی و برای یادگار روش بنویسی 'دختر مدوسا'... ولی گذاشتی اون مرده کثیف وارد قلبت بشه... هنوزم وقت داری، ولی قسم میخورم اگر کاری ک میخوام و نکنی مجازات میشی!! "
۱۶.۳k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.