پارت اوللللل
پارت اوللللل
بچه ها شرمنده نتونستم اوسی بسازم برنامش فیلتره
واسه همین با هزار بدبختی این عکسو پیدا کردم که عین اوسیامونن
میدونم که خیلی شبیه آیه ولی خب اوسیام پیدا نمیشدن 🤣
از زبون آیجین
از خواب بیدار شدم ، آخخخخخ ، سرم درد میکنه ، دیشب .... چیشد ؟
وایسا ببینم ساعت چندههههه ؟ *نگاه کردن به ساعت
شوکه میشه : ههههههه ؟ ساعت ۱ عهههه ؟ چطوری انقد خوابیدم ؟ امروز اجرا دارمممم
ولی ..... من ۵ ساله که حتیآسمون بیرونم ندیدم ، تنها کسی که میرفت بیرون آیکو بود ، اونم برای مخفی کردن خودش بخاطر غیر عادی بودنمون خودشو زیرکلاه هودی مخفی میکرد
اصن ..... مارو قبول میکنن ؟ ینی میشه دوباره آدما برگردن پیشمون ؟
*صدای در زدن : آیجین ؟ بلند شد ، صب شده
_ اوه ، آیکو ، *فوری رفتمو درو براش باز کردم : آیکوووووووو ،* بغل کردن : امروز اجرا داریممممم هم ذوق زدم هم استرس دارمممم
+آ،آروم باش آیجین ، هنوز کلی مونده ، *بغلش میکنه و سرشو نوازش میکنه
در خونه ی رو میزنن : هویییییی تنبلااااا پاشین بیاین درو برای مربیتون باز کنین ببینممممم
من و آیکو همزمان با قزافه ی پوکر و ریز خنده : مربی
مربی : باز کنیننننننن
من و آیکو بلند بلند میخندیدیم و درو با خنده باز کردیم که یهو با لباس هایی روبرو شدیم که تو صورتمون پرت شدن
مربی : تا شما باشین منو مسخره نکنین ، ایناعم لباساتونن
منو آیکو : خیلی خوشگلننننن آریگاتوووو
من : راستی دیشب چیشد ؟
آیکو : من یچیزایی یادم میاد ، رفته بودیم رستوران ولی خب راه برگشتش یادم نمیاد چیشد
من : خب اون یچیزایی رو که منم یادم میاد
مربی : تصادف کردیم ، بخاطر رانندگی خوب من *یه قیافه ی فرا مغرور با علامت پیروزی به خودش میگیره
ما : هااااا ؟
مربی : بگذریم ، کلا ۸ ساعت وقت داریم و شما دوتا تنبلا تا الان خواب بودین ، پاشین برین تمرین ببینممم
ما : هایییی
رفتیم سمت سالن تمرین و جلوی آینه ایستادم ، موهای سیاه ، بنفشمو رو هوا تاب دادم و از بالا بستم
رو به آیکو گفتم : به نظرت خوب پیش میره ؟
یهو اومد دستشو از پشت گذاشت روی کتفامو یه قاب با دستاش درست کرد که منو اون توش بودیم : از کی دیگه لبخندتو ندیدی ؟
من : ۲ سالی میشه که حتی بزور میرم جلوی آینه ، موقع تمرین حتی به صورتمم نگا نمیکنم
آیکو : بخند
من : چی ؟
آیکو : بخند
از سر اجبارش مجبور شدم بخندم ، یه خنده ی کج و کول زدم
آیکو : فک کن الان جلوی مردمی ، جذاب ترین لبخندتو رو کن
چشمامو بستم و جذابترین لبخندی که میتونستمو تصور کردم ، سعی کردم یه لبخند چشم بسته جذاب بزنم که یهو ......
خوشحال میشم لایک کنی ❤
بچه ها شرمنده نتونستم اوسی بسازم برنامش فیلتره
واسه همین با هزار بدبختی این عکسو پیدا کردم که عین اوسیامونن
میدونم که خیلی شبیه آیه ولی خب اوسیام پیدا نمیشدن 🤣
از زبون آیجین
از خواب بیدار شدم ، آخخخخخ ، سرم درد میکنه ، دیشب .... چیشد ؟
وایسا ببینم ساعت چندههههه ؟ *نگاه کردن به ساعت
شوکه میشه : ههههههه ؟ ساعت ۱ عهههه ؟ چطوری انقد خوابیدم ؟ امروز اجرا دارمممم
ولی ..... من ۵ ساله که حتیآسمون بیرونم ندیدم ، تنها کسی که میرفت بیرون آیکو بود ، اونم برای مخفی کردن خودش بخاطر غیر عادی بودنمون خودشو زیرکلاه هودی مخفی میکرد
اصن ..... مارو قبول میکنن ؟ ینی میشه دوباره آدما برگردن پیشمون ؟
*صدای در زدن : آیجین ؟ بلند شد ، صب شده
_ اوه ، آیکو ، *فوری رفتمو درو براش باز کردم : آیکوووووووو ،* بغل کردن : امروز اجرا داریممممم هم ذوق زدم هم استرس دارمممم
+آ،آروم باش آیجین ، هنوز کلی مونده ، *بغلش میکنه و سرشو نوازش میکنه
در خونه ی رو میزنن : هویییییی تنبلااااا پاشین بیاین درو برای مربیتون باز کنین ببینممممم
من و آیکو همزمان با قزافه ی پوکر و ریز خنده : مربی
مربی : باز کنیننننننن
من و آیکو بلند بلند میخندیدیم و درو با خنده باز کردیم که یهو با لباس هایی روبرو شدیم که تو صورتمون پرت شدن
مربی : تا شما باشین منو مسخره نکنین ، ایناعم لباساتونن
منو آیکو : خیلی خوشگلننننن آریگاتوووو
من : راستی دیشب چیشد ؟
آیکو : من یچیزایی یادم میاد ، رفته بودیم رستوران ولی خب راه برگشتش یادم نمیاد چیشد
من : خب اون یچیزایی رو که منم یادم میاد
مربی : تصادف کردیم ، بخاطر رانندگی خوب من *یه قیافه ی فرا مغرور با علامت پیروزی به خودش میگیره
ما : هااااا ؟
مربی : بگذریم ، کلا ۸ ساعت وقت داریم و شما دوتا تنبلا تا الان خواب بودین ، پاشین برین تمرین ببینممم
ما : هایییی
رفتیم سمت سالن تمرین و جلوی آینه ایستادم ، موهای سیاه ، بنفشمو رو هوا تاب دادم و از بالا بستم
رو به آیکو گفتم : به نظرت خوب پیش میره ؟
یهو اومد دستشو از پشت گذاشت روی کتفامو یه قاب با دستاش درست کرد که منو اون توش بودیم : از کی دیگه لبخندتو ندیدی ؟
من : ۲ سالی میشه که حتی بزور میرم جلوی آینه ، موقع تمرین حتی به صورتمم نگا نمیکنم
آیکو : بخند
من : چی ؟
آیکو : بخند
از سر اجبارش مجبور شدم بخندم ، یه خنده ی کج و کول زدم
آیکو : فک کن الان جلوی مردمی ، جذاب ترین لبخندتو رو کن
چشمامو بستم و جذابترین لبخندی که میتونستمو تصور کردم ، سعی کردم یه لبخند چشم بسته جذاب بزنم که یهو ......
خوشحال میشم لایک کنی ❤
۱.۱k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.