"𝔀𝓱𝓸 𝓲𝓼 𝓶𝔂 𝓱𝓮𝓪𝓻𝓽 𝔀𝓪𝓽𝓲𝓷𝓰 𝓯𝓸𝓻?"
"𝔀𝓱𝓸 𝓲𝓼 𝓶𝔂 𝓱𝓮𝓪𝓻𝓽 𝔀𝓪𝓽𝓲𝓷𝓰 𝓯𝓸𝓻?"
قلب من منتظر کیه؟
پارت3
بابام جلوم ظاهر شد
ا.ت:س..سلام بابا
پدر ا.ت:بیا تو اتاقم..
چیزی نگفتم و آروم پشت سر بابام وارد اتاقش شدم بابام رفت پشت میزش نشست و منم رو مبل رو به روش نشستم
ا.ت:جانم بابا؟
پدر ا.ت:ببین..دخترم..میدونی که من صلاح تورو میخوام درسته؟
ا.ت:آ...آره..
پدر ا.ت:ببین دخترم..جیمین به درد تو نمیخوره..
از زبان ا.ت:
وقتی گفت جیمین به درد تو نمیخوره یهو گر گرفتم میدونستم چی میخواد بگه
ا.ت:بابا چرا این حرفو میزنی جیمین خیلی هم مرد خوبیه منو دوست داره ما همو دوس داریم چرا اینو میگی!؟
پدر ا.ت:خب حالا آرومتر برو باهم بریم ،رپ میکنی؟
پدر ا.ت:حالا که پافشاری میکنی سریع میرم سر اصل مطلب،تو باید به زودی با جونگکوک پسر یکی یدونه آقای جئون ازدواج میکنی،هم خیلی پولداره،هم خوشتیپه هم خوشگله،مگه آرزوت این نبود که با یه مرد جذاب و پولدار ازدواج کنی؟دیگه چی بهتر از این؟
دیگه نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم زدم زیر گریه و با صدای لرزان گفتم:بابا خواهش میکنم،لطفا منو از کسی که صادقانه دوستش دارن جدا نکن،بعدشم مگه جونگکوک همسر نداره؟!!
پدر ا.ت:درسته خب توهم میشی زن دومش
ا.ت:بابا ازت متنفرم...
پدر ا.ت:دهنتو ببند دختره پاپتی فکر کردی چه کاره ای؟همین که جونگکوک فردا میاد خواستگاریت جای شکر داره وگرنه تا صد سال میموندی تو خونه بابات!
پدر ا.ت:فردا هم بی چون و چرا خوشگل میکنی میان خونمون یه خواستگاری ساده صورت میگیره و بعد میری سر خونه زندگیت با جونگکوک،جیمینم خودت میزاریش کنار وگرنه من میزارمش کنار!
شرط پارت بعد:🤡🎀
۲۷۰ فالور
۲۰ لایک
۱۰ کامنت
قلب من منتظر کیه؟
پارت3
بابام جلوم ظاهر شد
ا.ت:س..سلام بابا
پدر ا.ت:بیا تو اتاقم..
چیزی نگفتم و آروم پشت سر بابام وارد اتاقش شدم بابام رفت پشت میزش نشست و منم رو مبل رو به روش نشستم
ا.ت:جانم بابا؟
پدر ا.ت:ببین..دخترم..میدونی که من صلاح تورو میخوام درسته؟
ا.ت:آ...آره..
پدر ا.ت:ببین دخترم..جیمین به درد تو نمیخوره..
از زبان ا.ت:
وقتی گفت جیمین به درد تو نمیخوره یهو گر گرفتم میدونستم چی میخواد بگه
ا.ت:بابا چرا این حرفو میزنی جیمین خیلی هم مرد خوبیه منو دوست داره ما همو دوس داریم چرا اینو میگی!؟
پدر ا.ت:خب حالا آرومتر برو باهم بریم ،رپ میکنی؟
پدر ا.ت:حالا که پافشاری میکنی سریع میرم سر اصل مطلب،تو باید به زودی با جونگکوک پسر یکی یدونه آقای جئون ازدواج میکنی،هم خیلی پولداره،هم خوشتیپه هم خوشگله،مگه آرزوت این نبود که با یه مرد جذاب و پولدار ازدواج کنی؟دیگه چی بهتر از این؟
دیگه نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم زدم زیر گریه و با صدای لرزان گفتم:بابا خواهش میکنم،لطفا منو از کسی که صادقانه دوستش دارن جدا نکن،بعدشم مگه جونگکوک همسر نداره؟!!
پدر ا.ت:درسته خب توهم میشی زن دومش
ا.ت:بابا ازت متنفرم...
پدر ا.ت:دهنتو ببند دختره پاپتی فکر کردی چه کاره ای؟همین که جونگکوک فردا میاد خواستگاریت جای شکر داره وگرنه تا صد سال میموندی تو خونه بابات!
پدر ا.ت:فردا هم بی چون و چرا خوشگل میکنی میان خونمون یه خواستگاری ساده صورت میگیره و بعد میری سر خونه زندگیت با جونگکوک،جیمینم خودت میزاریش کنار وگرنه من میزارمش کنار!
شرط پارت بعد:🤡🎀
۲۷۰ فالور
۲۰ لایک
۱۰ کامنت
۶۶۷
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.