فیک فکر کنم عاشقش شدم فصل دوم پارت ۴
دخترا با ترس برگشتند و به اطرافشون نگاه کردند یکی از بوته ها تکون می خورد و صدا های عجیبی ازش تولید میشد جسیکا با استرس پرسید
جسیکا : حتما الان یک خرگوش از پشت بوته ها میپره بیرون درسته ؟
هانا : فکر نکنم
لوسی : نه من نمیخوام بمیرم هنوز جوونم کلی آرزو دارم
لوسی شروع کرد به گریه کردن
جسیکا : لوسی لطفا خفه شو
دخترا داشتن باهم بحث میکردند که یهو چیزی از لایه بوته ها پرید بیرون و جیغ دخترا بلند شد
جسیکا ، هانا و لوسی : جیغغغغغغغغغغ
…..
جیمین : شما هم این صدا رو شنیدید ؟!
جونگ کوک : مثل صدای جیغ بود
پسرا با تعجب به همدیگه نگاه کردند و هر سه تاشون همزمان فریاد زدند
جونگ کوک ، تهیونگ و جیمین : دختراااااا
پسرا با عجله به سمت جنگل رفتن و شروع کردند به دنبال گشتن دخترا و هی اسمشون رو بلند فریاد میزدنند
…..
برعکس تصور دخترا گرگی تیز دندان از پشت بوته ها اومده بود بیرون و آروم به سمت دخترا قدم برمیداشت و دندانهای تیزش رو به نمایش می گذاشت لوسی در حالی که آروم اشک میریخت گفت
لوسی : ما میمیریم
جسیکا در حالی که سعی میکرد کمی از استرسش رو کم کنه گفت
جسیکا : آنقدر چرت و پرت نگو
گرگ قدم به قدم به دخترا نزدیک میشد و دخترا خودشون رو محکم به تنه ی درخت چسبونده بودند گوگ با اون چشم های ترسناکش به دخترا نگاه کرد و یهو به سمتشون حمله کرد گرگ خواست به جسیکا آسیب برسونه که هانا اون رو هل داد و گرگ دست اون رو به دندون گرفت هانا از شدت درد فریاد زد گرگ همچنان دست هانا رو اسیر دندانهای تیزش کرده بود و خون هانا از لایه دندون هاش جاری میشد لوسی سریع چوبی برداشت و محکم به سر گرگ زد تا بلکه اون دست هانا رو ول کنه و موفق هم شد ولی گرگ عصبانی به سمت اون هجوم برد و روش پرید گرگ با عصبانیت سرش رو جلو برد تا با دندانهای تیزش لوسی رو زخمی کنه که ناگهان صدای شلیک تیری توی کل جنگل بلند شد و جسم بی جون گرگ روی لوسی افتاد
شرایط پارت بعد :
٢۵ لایک
٢۵ کامنت
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_تهیونگ
#فیک_جونگ_کوک
جسیکا : حتما الان یک خرگوش از پشت بوته ها میپره بیرون درسته ؟
هانا : فکر نکنم
لوسی : نه من نمیخوام بمیرم هنوز جوونم کلی آرزو دارم
لوسی شروع کرد به گریه کردن
جسیکا : لوسی لطفا خفه شو
دخترا داشتن باهم بحث میکردند که یهو چیزی از لایه بوته ها پرید بیرون و جیغ دخترا بلند شد
جسیکا ، هانا و لوسی : جیغغغغغغغغغغ
…..
جیمین : شما هم این صدا رو شنیدید ؟!
جونگ کوک : مثل صدای جیغ بود
پسرا با تعجب به همدیگه نگاه کردند و هر سه تاشون همزمان فریاد زدند
جونگ کوک ، تهیونگ و جیمین : دختراااااا
پسرا با عجله به سمت جنگل رفتن و شروع کردند به دنبال گشتن دخترا و هی اسمشون رو بلند فریاد میزدنند
…..
برعکس تصور دخترا گرگی تیز دندان از پشت بوته ها اومده بود بیرون و آروم به سمت دخترا قدم برمیداشت و دندانهای تیزش رو به نمایش می گذاشت لوسی در حالی که آروم اشک میریخت گفت
لوسی : ما میمیریم
جسیکا در حالی که سعی میکرد کمی از استرسش رو کم کنه گفت
جسیکا : آنقدر چرت و پرت نگو
گرگ قدم به قدم به دخترا نزدیک میشد و دخترا خودشون رو محکم به تنه ی درخت چسبونده بودند گوگ با اون چشم های ترسناکش به دخترا نگاه کرد و یهو به سمتشون حمله کرد گرگ خواست به جسیکا آسیب برسونه که هانا اون رو هل داد و گرگ دست اون رو به دندون گرفت هانا از شدت درد فریاد زد گرگ همچنان دست هانا رو اسیر دندانهای تیزش کرده بود و خون هانا از لایه دندون هاش جاری میشد لوسی سریع چوبی برداشت و محکم به سر گرگ زد تا بلکه اون دست هانا رو ول کنه و موفق هم شد ولی گرگ عصبانی به سمت اون هجوم برد و روش پرید گرگ با عصبانیت سرش رو جلو برد تا با دندانهای تیزش لوسی رو زخمی کنه که ناگهان صدای شلیک تیری توی کل جنگل بلند شد و جسم بی جون گرگ روی لوسی افتاد
شرایط پارت بعد :
٢۵ لایک
٢۵ کامنت
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_تهیونگ
#فیک_جونگ_کوک
۹۶.۵k
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.