فیک:ساسنگ فن من پارت۹۴
ساندویچش رو روی میز انداخت و دوباره آهی کشید.
-شمارمو گرفت و گفت باید باهم آشنا بشیم
با هیجان سودا رو روی دسته ی مبل کوبیدم و گفتم:
-خب؟ خب؟
-اما یه شب تو بار همدیگه رو دیدیم و بعد باهم خوابیدیم. . . هم من مست
بودم و هم اون. . .
با انگشت هاش روی پاش ضرب گرفت.
-چند بار بعد از اونم باهم خوابیدیم اما تا حالا اون هیچ حرفی از دوست
شدن نزده. . . نمیدونم. . .
اخمی کردم و زیر لب فحشی به اون پسر دادم.
مین یونگی حتی از کیم تهیونگ هم عوضی تر بود.
چرا ما همیشه به دام همچین آدمایی می افتادیم!
-دیگه تماسا و پیامکاشو جواب نده. . .
جیمین طبق عادتش, موهاش رو عقب داد و لب زد:
_اگه جوابشو ندم از دستم ناراحت میشه. . . حتی دیگه همین یک کلام هم باهام حرف نمیزنه
اخمی کردم و فریاد کشیدم.
-دیوونه ای؟ میخوای تا آخر عمرت فقط باهاش سکس کنی؟ اگر الان
تمومش کنی یا دیگه دنبالت نمیاد و معلوم میشه که فقط یکی رو برای
سکس میخواسته. . . و یا خودش میاد سمتت و مشخص میشه که ازت چی
میخواد؛ شاید بخواد رابطتونو جدی تر کنید. . . نباید مثل معتادای رابطه ی
جنسی رفتار کنی
لبهاش رو مچاله کرد و زمزمه کرد:
-باشه. . . همینکارو میکنم. . . درست میگی
هومی کردم و دوباره روی مبل دراز کشیدم.
اما با بلند شدن صدای گوشی جیمین, با دقت نگاهش کردم.
-خود دیک فیسشه, نه؟
گوشی رو برداشت و آروم جواب داد
-ن. . .نه. . . یکی دیگس
خواست تایپ کنه که به سمتش پریدم و گوشی رو از بین دست هاش
بیرون کشیدم.
-داشتی تایپ میکردی که امشبم میای؟
با بهت لب زدم و اینبار گوشی رو روی سرش کوبیدم و داد زدم.
-تو هیچ جا نمیری
______________________________________
هیچ ایده ای نداشتم که چرا هوسوک میخواست من رو ببینه.
پشت یکی از میزهای کافی شاپی که حوالی آپارتمان تهیونگ قرار داشت,
نشسته بودم و نگاهم رو روی در شیشه ای ورودی ثابت کرده بودم.
آخرین تکه از کیک شکالتی ای که سفارش داده بودم رو بین دندون هام
تکه و پاره کردم.
با ویبره رفتن گوشیم برای بار هزارم, سر جام پریدم و لعنتی زیر لب گفتم
یکی از بدی های داشتن گروه چت با یرین و جیمین همین بود که مجبور
بودم مدام نوتیف های پیام های پشت سرهمشون رو دریافت کنم.
از یک ساعت قبل که بخاطر مشکل جیمین, این گروه چت رو درست کرده
بودم تا همین الان تعداد پیام هاشون عدد هزار رو هم رد کرده بود.
اما حداقل میتونستم با خیال راحت از خوردن کیک شکالتیم لذت ببرم
چون میدونستم که یرین کارش رو خیلی خوب بلده.
-ببخشید دیر رسیدم. . . یکم برنامه هام طول کشید
با دیدن هوسوک که ماسکش رو تا روی چونه اش پایین آورده بود, سریع
از جام بلند شدم و برای ادای احترام تعظیمی کردم.
-سلام . . اشکالی نداره
لبخندی چاشنی جمله ام کردم و با اشاره ی پسر مقابلم, دوباره سر جام
نشستم و با اشتیاق به رپری که سالها تنها از پشت مانیتور دیده بودمش,
چشم دوختم.
منو رو برداشت و لب زد:
-من قهوه میخوام. . . تو چی؟
نگاهی به ظرف خالی کیکم کردم و جواب دادم:
-منم قهوه. . . میخوام
ای کاش میشد تمام کیک های شکالتی خیس دنیا رو خورد, بدون اینکه
نگرانی ای درباره اضافه شدن وزن پیدا کرد!
____________________________
-خب تا زمانیکه سفارش هامون برسن بهتره صحبت کنیم
دست هاش رو درهم گره زد و خودش رو روی صندلیش کمی جلو کشید.
کافی شاپ اونقدر خلوت بود که میتونستم با خیال راحت جلوی روی رقیب,
دوست پسر تقلبیم بنشینم و به حرف هاش گوش کنم اما باز هم کمی
استرس داشتم.
لبخندی به حرف هاش اضافه کرد و ادامه داد:
-ازت میخوام با تهیونگ صحبت کنی. . . یا بهتره بگم. . .
نفسش رو با شتاب بیرون داد.
-راضیش کنی تا تو آلبوم جدیدم با من همکاری کنه
-شمارمو گرفت و گفت باید باهم آشنا بشیم
با هیجان سودا رو روی دسته ی مبل کوبیدم و گفتم:
-خب؟ خب؟
-اما یه شب تو بار همدیگه رو دیدیم و بعد باهم خوابیدیم. . . هم من مست
بودم و هم اون. . .
با انگشت هاش روی پاش ضرب گرفت.
-چند بار بعد از اونم باهم خوابیدیم اما تا حالا اون هیچ حرفی از دوست
شدن نزده. . . نمیدونم. . .
اخمی کردم و زیر لب فحشی به اون پسر دادم.
مین یونگی حتی از کیم تهیونگ هم عوضی تر بود.
چرا ما همیشه به دام همچین آدمایی می افتادیم!
-دیگه تماسا و پیامکاشو جواب نده. . .
جیمین طبق عادتش, موهاش رو عقب داد و لب زد:
_اگه جوابشو ندم از دستم ناراحت میشه. . . حتی دیگه همین یک کلام هم باهام حرف نمیزنه
اخمی کردم و فریاد کشیدم.
-دیوونه ای؟ میخوای تا آخر عمرت فقط باهاش سکس کنی؟ اگر الان
تمومش کنی یا دیگه دنبالت نمیاد و معلوم میشه که فقط یکی رو برای
سکس میخواسته. . . و یا خودش میاد سمتت و مشخص میشه که ازت چی
میخواد؛ شاید بخواد رابطتونو جدی تر کنید. . . نباید مثل معتادای رابطه ی
جنسی رفتار کنی
لبهاش رو مچاله کرد و زمزمه کرد:
-باشه. . . همینکارو میکنم. . . درست میگی
هومی کردم و دوباره روی مبل دراز کشیدم.
اما با بلند شدن صدای گوشی جیمین, با دقت نگاهش کردم.
-خود دیک فیسشه, نه؟
گوشی رو برداشت و آروم جواب داد
-ن. . .نه. . . یکی دیگس
خواست تایپ کنه که به سمتش پریدم و گوشی رو از بین دست هاش
بیرون کشیدم.
-داشتی تایپ میکردی که امشبم میای؟
با بهت لب زدم و اینبار گوشی رو روی سرش کوبیدم و داد زدم.
-تو هیچ جا نمیری
______________________________________
هیچ ایده ای نداشتم که چرا هوسوک میخواست من رو ببینه.
پشت یکی از میزهای کافی شاپی که حوالی آپارتمان تهیونگ قرار داشت,
نشسته بودم و نگاهم رو روی در شیشه ای ورودی ثابت کرده بودم.
آخرین تکه از کیک شکالتی ای که سفارش داده بودم رو بین دندون هام
تکه و پاره کردم.
با ویبره رفتن گوشیم برای بار هزارم, سر جام پریدم و لعنتی زیر لب گفتم
یکی از بدی های داشتن گروه چت با یرین و جیمین همین بود که مجبور
بودم مدام نوتیف های پیام های پشت سرهمشون رو دریافت کنم.
از یک ساعت قبل که بخاطر مشکل جیمین, این گروه چت رو درست کرده
بودم تا همین الان تعداد پیام هاشون عدد هزار رو هم رد کرده بود.
اما حداقل میتونستم با خیال راحت از خوردن کیک شکالتیم لذت ببرم
چون میدونستم که یرین کارش رو خیلی خوب بلده.
-ببخشید دیر رسیدم. . . یکم برنامه هام طول کشید
با دیدن هوسوک که ماسکش رو تا روی چونه اش پایین آورده بود, سریع
از جام بلند شدم و برای ادای احترام تعظیمی کردم.
-سلام . . اشکالی نداره
لبخندی چاشنی جمله ام کردم و با اشاره ی پسر مقابلم, دوباره سر جام
نشستم و با اشتیاق به رپری که سالها تنها از پشت مانیتور دیده بودمش,
چشم دوختم.
منو رو برداشت و لب زد:
-من قهوه میخوام. . . تو چی؟
نگاهی به ظرف خالی کیکم کردم و جواب دادم:
-منم قهوه. . . میخوام
ای کاش میشد تمام کیک های شکالتی خیس دنیا رو خورد, بدون اینکه
نگرانی ای درباره اضافه شدن وزن پیدا کرد!
____________________________
-خب تا زمانیکه سفارش هامون برسن بهتره صحبت کنیم
دست هاش رو درهم گره زد و خودش رو روی صندلیش کمی جلو کشید.
کافی شاپ اونقدر خلوت بود که میتونستم با خیال راحت جلوی روی رقیب,
دوست پسر تقلبیم بنشینم و به حرف هاش گوش کنم اما باز هم کمی
استرس داشتم.
لبخندی به حرف هاش اضافه کرد و ادامه داد:
-ازت میخوام با تهیونگ صحبت کنی. . . یا بهتره بگم. . .
نفسش رو با شتاب بیرون داد.
-راضیش کنی تا تو آلبوم جدیدم با من همکاری کنه
۱۰.۱k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.