مافیا پارت دو
اجوما دخترم بیا پایین غذا بخور
ات باشه اومدم
ات ویو
از خواب بیدار شدم خودمو درست کردم رفتم پایین
نمیدونم چرا ولی لامثب چه خوشگلهه وایسا اسمش کیه چیکارست چیکارا میکنه منو واسچی میخواد (خواهرم نفس بگیررررر نفسسسس)
ات نشست روی صندلی
کوک قیافت به سوالی ها میزنه سوالتو بگو
ات که پشماش ریخته بود گف شغلت و اسمت؟
کوک فوضولو باش اسمم جونگ کوکه مافیام
ات تتو همون یاروعه ای
کوک یارو عمته
ات ساچت شد
ات میتونم برم بالا؟
کوک اره برو فقط بدون که شب یکی پیشت مسخوایه
ات جاننننن
کوک زهر مار زیر خوابیمی(صلواتتتتتتتتت📿📿)
ات رفت بالا
کوک ویو
نباید زیاد مهربون باشم چون مهربونی زیاد باعث نفرت، میشه ولی دختر کیوتیه ولش رفتم توی اتاقم لباس پوشیدم رفتم پیش دوستام
کوک سلام بر اراضل و عباش
جیمین عمته
بریم سمت ات
ات خواب بود تا اینکه حوصله اش سر رفت. رفت داخل اتاق ارباب و دنبل کتاب گشت که کوک اومد
کوک تو اینجای مسخوای عصبی
ات زخدا فقط اومدم کتاب بردارم بغض
کوک هی میرفت نزدیک و ات میرفت عقب تا خورد به دیوار
کوک یه شرط داره
کوک اتو بو.. سید
کوک مستونی بری
ات سریع رفت
کوک ویو
کنترلم دست خودم نبود بهش کیس دادم ولس واقعا خوب بود(صلوات📿)
ات ویو
رفتم کتاب بردارم دیدم ارباب اومده ترس از یرو تنم میبارید تا اینکه انقداومد نزدیک تا اینکه بهم کیس داد یااا اولین کیسم رو گرفت
ات. شروع کرد به خوندن کتاب
ات ویو
هعی هژچکس دوشم نداره
اجوما دخترم بیا شام
ات باشه سرد
کوک بیا غذا بخور
ات باشه سرد
ات غذاشو خورد
ات ممنون سرد
و رفت بالا
کوک ویو
ات باشه اومدم
ات ویو
از خواب بیدار شدم خودمو درست کردم رفتم پایین
نمیدونم چرا ولی لامثب چه خوشگلهه وایسا اسمش کیه چیکارست چیکارا میکنه منو واسچی میخواد (خواهرم نفس بگیررررر نفسسسس)
ات نشست روی صندلی
کوک قیافت به سوالی ها میزنه سوالتو بگو
ات که پشماش ریخته بود گف شغلت و اسمت؟
کوک فوضولو باش اسمم جونگ کوکه مافیام
ات تتو همون یاروعه ای
کوک یارو عمته
ات ساچت شد
ات میتونم برم بالا؟
کوک اره برو فقط بدون که شب یکی پیشت مسخوایه
ات جاننننن
کوک زهر مار زیر خوابیمی(صلواتتتتتتتتت📿📿)
ات رفت بالا
کوک ویو
نباید زیاد مهربون باشم چون مهربونی زیاد باعث نفرت، میشه ولی دختر کیوتیه ولش رفتم توی اتاقم لباس پوشیدم رفتم پیش دوستام
کوک سلام بر اراضل و عباش
جیمین عمته
بریم سمت ات
ات خواب بود تا اینکه حوصله اش سر رفت. رفت داخل اتاق ارباب و دنبل کتاب گشت که کوک اومد
کوک تو اینجای مسخوای عصبی
ات زخدا فقط اومدم کتاب بردارم بغض
کوک هی میرفت نزدیک و ات میرفت عقب تا خورد به دیوار
کوک یه شرط داره
کوک اتو بو.. سید
کوک مستونی بری
ات سریع رفت
کوک ویو
کنترلم دست خودم نبود بهش کیس دادم ولس واقعا خوب بود(صلوات📿)
ات ویو
رفتم کتاب بردارم دیدم ارباب اومده ترس از یرو تنم میبارید تا اینکه انقداومد نزدیک تا اینکه بهم کیس داد یااا اولین کیسم رو گرفت
ات. شروع کرد به خوندن کتاب
ات ویو
هعی هژچکس دوشم نداره
اجوما دخترم بیا شام
ات باشه سرد
کوک بیا غذا بخور
ات باشه سرد
ات غذاشو خورد
ات ممنون سرد
و رفت بالا
کوک ویو
۲۳.۳k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.