دیدم باجی داره دعوا میکنه رفتم پیشش
دیدم باجی داره دعوا میکنه رفتم پیشش
+باجی چه غلطی میکنی
-کیوکا به تو ربطی نداره
+یعنی چی ربطی نداره من خواهرتم
-بعدن حرف میزنیم
+باشه
بدون خدافظی رفتم . خیلی عصبانی بودم
رفتم سره کلاس
زنگ ناهار خور ظرف غذام رو برداشتم
دیدم یسری پسر دارن یه دختره رو میزنن تا خاستم کاری کنم دیدم دوست داداشم( مایکی) رفت و مادر اون پسرارو به عزا انداخت پشمام ریخته بود
&کیوکا چان
+مایکی سان تو اینجا چیکار میکنی
&من باید اینو از تو بپرسم....
+باجی چه غلطی میکنی
-کیوکا به تو ربطی نداره
+یعنی چی ربطی نداره من خواهرتم
-بعدن حرف میزنیم
+باشه
بدون خدافظی رفتم . خیلی عصبانی بودم
رفتم سره کلاس
زنگ ناهار خور ظرف غذام رو برداشتم
دیدم یسری پسر دارن یه دختره رو میزنن تا خاستم کاری کنم دیدم دوست داداشم( مایکی) رفت و مادر اون پسرارو به عزا انداخت پشمام ریخته بود
&کیوکا چان
+مایکی سان تو اینجا چیکار میکنی
&من باید اینو از تو بپرسم....
۳.۷k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.