``فرشتم رو پیدا کردم``
``فرشتم رو پیدا کردم``
p۲۶
پیش جونگکوک و سومین
جونگکوک:نه نمیخواد
سومین:زود باش دیگه لطفا(خودش رو کیوت میکنه🤮)
جونگکوک:اه برو برو اونور فک کردی الان کیوت شدی حالو بهم میزنی
سومین که بهش شک وارده شده چون هیچ پسری بهش همچین چیزی نگفته بود(🌚🔪)
جونگکوک:و همونطور که میدونی من خیلی رُکام
سومین:باشه من حتا این اخلاق بدت رو هم قبول میکنم
ویو جونگکوک
خدایااااااا دختریکه ول کنااااا منم اتم رو میخواممممم
جونگکوک:من بهت گفتم آت رو دوست دارم دختر عموت آت
سومین:میدونی من هیچوقت ازت دست نمیکشم
بهرحال بیا راجب ی چی حرف بزنیم
جونگکوک:کی تموم میشه؟......
پیش آت و کارینا
کارینا:آت اتتت اتتتتتتتت(داد)
آت:هااااا چته زنیکه
کارینا:به به قبلا میگفتی بانو کارینا چیشد ها چیشددددد(داد) چون دختر عموت پیش کراشت عصبی شدی هاااا یا اینکه کراشت داره با اون حرف میزنه کدوم ها کدوممممم(با ی نگاه کلک)
آت:خفه شو بابااا نه فقط خوشم نمیاد
کارینا:خوشت نمیاد یااااااا حسودیت میشه هاااا؟؟(باز با همون نگاه)
یورا بلند میشه
یورا:خب وقت تمومه همه پیش هم بشینید تا باهم حرف بزنیم
حدودا بعد ی ساعت
آت:بچها کافیه دیگه بریم بخوابیم
سومین:هی آت هنوز زود تدو خودااا(مثلااااا کیوته🤮)
جونگکوک:نه خب آت راست میگه ساعت ۲ هاااا
ته:درسته بریم بخوابیم...
سوهی:خب باید تقسیم بندی شیم الان هم دانشگاه خودمون و دانشگاه....(اسمش)الان همه تقسیم شدن و خوابن ما هم چهار تا چادر داریم
یورا:و ما هشت نفریم ۵ تا دختر و ۳ تا پسر و چادر ها دونفره هستن و یک دختر پسر باید باهم بخوابن....
ته:منو کارینا که میتونیم مگه نه عزیزم
ویو یورا
به همین خیال باش ته
یورا:نه نمیشه نباید کاپل پیش هم باشن ما بقیش رو گردن نمیگیرم راستش باید دو نفر باشن که از هم بدون میاد
کارینا:خب راستش ما داریم(به سوهی و شوگا نگاه میکنه)
آت:راست میگههه(به اونا نگاه میکنه)
سوهی:نههههه امکان ندارههه
شوگا:من که اوکیم
ته و جونگکوک:چیییییی
سوهی:نه نه نه نههههه
آت:سوهی اگه اینجوری نباشه میشه منو ته بعد میدونی که کارینا جرمون میده
سوهی:چرا با جونگکوک نمیمونی؟(با نگاه 😏کلک)
آت:نه نمیشه
سوهی:چرا اونوقت؟؟؟
آت:دختر عمو هام به بابام میگن که من با ب پسر توی ی چادر بودم و اره(راستش بابای آت اصلا مهم نیست تازه اگه اون پسره جونگکوک هم باشه چه بهتر😂)
سوهی:راست میگی عمو هیون بین منو جر میده ولی بازم
کارینا:سوهی بهت پول میدم
سوهی:خب باشه.....
و به این ترتیب
آت=کارینا
جونگکوک=ته
یورا=سومین
سوهی=شوگا
میرن تو چادراشون
......
.
.
.
.
.
.
.
فعلا🎀
ادامه دارد......
p۲۶
پیش جونگکوک و سومین
جونگکوک:نه نمیخواد
سومین:زود باش دیگه لطفا(خودش رو کیوت میکنه🤮)
جونگکوک:اه برو برو اونور فک کردی الان کیوت شدی حالو بهم میزنی
سومین که بهش شک وارده شده چون هیچ پسری بهش همچین چیزی نگفته بود(🌚🔪)
جونگکوک:و همونطور که میدونی من خیلی رُکام
سومین:باشه من حتا این اخلاق بدت رو هم قبول میکنم
ویو جونگکوک
خدایااااااا دختریکه ول کنااااا منم اتم رو میخواممممم
جونگکوک:من بهت گفتم آت رو دوست دارم دختر عموت آت
سومین:میدونی من هیچوقت ازت دست نمیکشم
بهرحال بیا راجب ی چی حرف بزنیم
جونگکوک:کی تموم میشه؟......
پیش آت و کارینا
کارینا:آت اتتت اتتتتتتتت(داد)
آت:هااااا چته زنیکه
کارینا:به به قبلا میگفتی بانو کارینا چیشد ها چیشددددد(داد) چون دختر عموت پیش کراشت عصبی شدی هاااا یا اینکه کراشت داره با اون حرف میزنه کدوم ها کدوممممم(با ی نگاه کلک)
آت:خفه شو بابااا نه فقط خوشم نمیاد
کارینا:خوشت نمیاد یااااااا حسودیت میشه هاااا؟؟(باز با همون نگاه)
یورا بلند میشه
یورا:خب وقت تمومه همه پیش هم بشینید تا باهم حرف بزنیم
حدودا بعد ی ساعت
آت:بچها کافیه دیگه بریم بخوابیم
سومین:هی آت هنوز زود تدو خودااا(مثلااااا کیوته🤮)
جونگکوک:نه خب آت راست میگه ساعت ۲ هاااا
ته:درسته بریم بخوابیم...
سوهی:خب باید تقسیم بندی شیم الان هم دانشگاه خودمون و دانشگاه....(اسمش)الان همه تقسیم شدن و خوابن ما هم چهار تا چادر داریم
یورا:و ما هشت نفریم ۵ تا دختر و ۳ تا پسر و چادر ها دونفره هستن و یک دختر پسر باید باهم بخوابن....
ته:منو کارینا که میتونیم مگه نه عزیزم
ویو یورا
به همین خیال باش ته
یورا:نه نمیشه نباید کاپل پیش هم باشن ما بقیش رو گردن نمیگیرم راستش باید دو نفر باشن که از هم بدون میاد
کارینا:خب راستش ما داریم(به سوهی و شوگا نگاه میکنه)
آت:راست میگههه(به اونا نگاه میکنه)
سوهی:نههههه امکان ندارههه
شوگا:من که اوکیم
ته و جونگکوک:چیییییی
سوهی:نه نه نه نههههه
آت:سوهی اگه اینجوری نباشه میشه منو ته بعد میدونی که کارینا جرمون میده
سوهی:چرا با جونگکوک نمیمونی؟(با نگاه 😏کلک)
آت:نه نمیشه
سوهی:چرا اونوقت؟؟؟
آت:دختر عمو هام به بابام میگن که من با ب پسر توی ی چادر بودم و اره(راستش بابای آت اصلا مهم نیست تازه اگه اون پسره جونگکوک هم باشه چه بهتر😂)
سوهی:راست میگی عمو هیون بین منو جر میده ولی بازم
کارینا:سوهی بهت پول میدم
سوهی:خب باشه.....
و به این ترتیب
آت=کارینا
جونگکوک=ته
یورا=سومین
سوهی=شوگا
میرن تو چادراشون
......
.
.
.
.
.
.
.
فعلا🎀
ادامه دارد......
۱.۳k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.