❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_³² ❦
از زبان ا.ت
داشتم فیلم میدیدم که گوشیم زنگ خورد برش داشتم دیدم مامانم بود جواب داد
*مکالمه ی بین ا.ت و مامانش*
م/ا: سلام.. خوبی دخترم
ا.ت: سلام.. خوبم تو خوبی مامان
م/ا: مرسی عزیزم... چه خبر
ا.ت: هیچی سلامتی.. از شما چه خبر
م/ا: سلامتی
ا.ت: اها
م/ا: ا.ت کی برمیگردین؟
ا.ت: فردا صبح
م/ا: واییی چرا بهم نگفتی
ا.ت: مامان مگه بیکارم که بیام زنگ بزنم بگم فردا صبح برمیگردم
م/ا: با مادرت درست صحبت کن
ا.ت: هوفف حوصله ندارم قط میکنم
م/ا: دختر مگه من به تو ادب یاد ندادم
ب/ا: زن غذارو بیار دیگه مردم از گشنگی(داد)
م/ا: الان میارم(داد)
ا.ت:«خنده»
م/ا: دختره ی پر رو فعلا قط میکنم ولی به حسابت میرسم
ا.ت: باشه خداحافظ(خنده)
م/ا: خداحافظ
*پایان مکالمه*
ا.ت: اوفف جدیدا چقدر فیلما چرت شدن حوصلم سر رفت
ا.ت: فایده نداره باید برم پیش جونگکوک
ا.ت ویو
از روی کاناپه بلند شدم و رفتم توی اتاق مشترک خودم و کوک تا لباس عوض کنم و برم ساختمون باند کوک یه دست لباس از داخل کمد برداشتم و پوشیدم موهامو بالای سرم دم اسبی بستم وتافت زدم تا خراب نشه و بعد یه ارایش لایت انجام دادم و سویچ ماشینمو به همراه اسلحم و گوشیم برداشتم و رفتم سمت ساختمون........
❥part_³² ❦
از زبان ا.ت
داشتم فیلم میدیدم که گوشیم زنگ خورد برش داشتم دیدم مامانم بود جواب داد
*مکالمه ی بین ا.ت و مامانش*
م/ا: سلام.. خوبی دخترم
ا.ت: سلام.. خوبم تو خوبی مامان
م/ا: مرسی عزیزم... چه خبر
ا.ت: هیچی سلامتی.. از شما چه خبر
م/ا: سلامتی
ا.ت: اها
م/ا: ا.ت کی برمیگردین؟
ا.ت: فردا صبح
م/ا: واییی چرا بهم نگفتی
ا.ت: مامان مگه بیکارم که بیام زنگ بزنم بگم فردا صبح برمیگردم
م/ا: با مادرت درست صحبت کن
ا.ت: هوفف حوصله ندارم قط میکنم
م/ا: دختر مگه من به تو ادب یاد ندادم
ب/ا: زن غذارو بیار دیگه مردم از گشنگی(داد)
م/ا: الان میارم(داد)
ا.ت:«خنده»
م/ا: دختره ی پر رو فعلا قط میکنم ولی به حسابت میرسم
ا.ت: باشه خداحافظ(خنده)
م/ا: خداحافظ
*پایان مکالمه*
ا.ت: اوفف جدیدا چقدر فیلما چرت شدن حوصلم سر رفت
ا.ت: فایده نداره باید برم پیش جونگکوک
ا.ت ویو
از روی کاناپه بلند شدم و رفتم توی اتاق مشترک خودم و کوک تا لباس عوض کنم و برم ساختمون باند کوک یه دست لباس از داخل کمد برداشتم و پوشیدم موهامو بالای سرم دم اسبی بستم وتافت زدم تا خراب نشه و بعد یه ارایش لایت انجام دادم و سویچ ماشینمو به همراه اسلحم و گوشیم برداشتم و رفتم سمت ساختمون........
۱۱.۴k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.