پیشی کوچولوی من خیلی حسوده!
p⁴
+آهانننننننننن!اسمتو میزارم چویا! به معنی لطیف مثل دریا!نظرت چیه کوچولو؟
یکم خودشو تو بغلم جا داد و دستمو لیس زد.
لبخند چشم بسته ای میزنم و میگم: گرسنته نه؟ بهتره برم صبحونه رو آماده کنم.
چویا رو آروم بلند میکنم تا اذیت نشه...بعد به سمت آشپزخونه میرم و شروع میکنم به درست کردن دوریاکی. وقتی کارم تموم میشه، دوریاکی رو برمیدارم و روی میز میزارم و تا میخوام گاز اول رو بزنم حس میکنم چیزی پاچه شلوارم رو گرفته بود. خم شدم تا ببینم چیه و با چویا کوچولو شاکی مواجه شدم. خندم میگیره... کاملا یادم رفته بود!
بلندش میکنم و روی میز میزارمش تا اون هم بتونه از دوریاکی های من بخوره. طرف ظرف رفت و یکی از دوریاکی هارو با دندونش کشید و برد اون طرف میز و پشتش رو به من کرد تا دوریاکی رو بخوره. یهو کرم درونم فعال شد و شروع کردم به کشیدن دمش. ولی تا دستم بهش خورو محکم دستمو گاز گرفت! درسته کا خیلی درد داشت اما وقتی باز اون قیافه شاکی رو دیدم، نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و لبخند نزنم! فکر کنم غذا خوردنم حدود ۲۰ دقیقه طول کشید ولی ناگهان چشمم به ساعت افتاد و معلوم شد که دیر کردم و تا وقتی برم آژانس کونیکیدا سرم داد میزنه...!
+آهانننننننننن!اسمتو میزارم چویا! به معنی لطیف مثل دریا!نظرت چیه کوچولو؟
یکم خودشو تو بغلم جا داد و دستمو لیس زد.
لبخند چشم بسته ای میزنم و میگم: گرسنته نه؟ بهتره برم صبحونه رو آماده کنم.
چویا رو آروم بلند میکنم تا اذیت نشه...بعد به سمت آشپزخونه میرم و شروع میکنم به درست کردن دوریاکی. وقتی کارم تموم میشه، دوریاکی رو برمیدارم و روی میز میزارم و تا میخوام گاز اول رو بزنم حس میکنم چیزی پاچه شلوارم رو گرفته بود. خم شدم تا ببینم چیه و با چویا کوچولو شاکی مواجه شدم. خندم میگیره... کاملا یادم رفته بود!
بلندش میکنم و روی میز میزارمش تا اون هم بتونه از دوریاکی های من بخوره. طرف ظرف رفت و یکی از دوریاکی هارو با دندونش کشید و برد اون طرف میز و پشتش رو به من کرد تا دوریاکی رو بخوره. یهو کرم درونم فعال شد و شروع کردم به کشیدن دمش. ولی تا دستم بهش خورو محکم دستمو گاز گرفت! درسته کا خیلی درد داشت اما وقتی باز اون قیافه شاکی رو دیدم، نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و لبخند نزنم! فکر کنم غذا خوردنم حدود ۲۰ دقیقه طول کشید ولی ناگهان چشمم به ساعت افتاد و معلوم شد که دیر کردم و تا وقتی برم آژانس کونیکیدا سرم داد میزنه...!
۳.۴k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.