وقتی روش کرم میریزی p2
چند دقیقه بعد
.
.
.
هیون درحالی که سرشو با دستاش گرفته بود به سمت جایی که ات نشسته بود حرکت کرد ….با نزدیک شدن هیونجین نتونستی عضوش رو که حالا کاملا متورم شده بود ببینی …. اره نقشه عملی شده بود پس یه لبخند پیروزی سر دادی و نگاهتو رو به صورت هیون که خیسعرق بود دادی
ات: جانم چیزی شده ؟
هیون:ات …. یه سوال … اون قرصی که بهم دادی مطمئنی که مسکن بوده ؟
سرتو پایین انداختی و لبخندی زد بعد دوباره نگاه جدی ای به هیون کردی
ات: اممم نه مطمئن نیستم …
هیون: اها خو باشه …. ها ؟ چی؟ گفتی مطمئن نیستم ؟
ات: اره گفتم شاید مثلا به جای مسکن قرص تحریک کننده بهت داده باشم …
هیون که حالا بعد از حرف تو قیافه ی متعجبش تبدیل به قیافه جدی ای تبدیل شده بود به سمتت اومد و تو رو توی یه حرکت رو پاهاش نشوند و دستاشو طوری دور کمرت حقله که فاصله ی بینتون به صفر رسیده بود
ات: چیه … چیکار میکنی؟
هیون: هیچی فقط الان باید کاری که با من کردی رو خودت جبران کنی بیبی …
ات:منظورت چیه ؟
هیون : میدونی چی رو دارم میگم ….
هیون نگاهی به پایین تنش کرد و دوباره نگاه خمارش رو بهت داد …
هیون : خودت بیدارش کردی خودت هم باید بخوابونیش
بعد از گفتن این جمله هیون اروم لباشو روی لبای توت فرنگی طمع تو گذاشت
.
.
.
هیون درحالی که سرشو با دستاش گرفته بود به سمت جایی که ات نشسته بود حرکت کرد ….با نزدیک شدن هیونجین نتونستی عضوش رو که حالا کاملا متورم شده بود ببینی …. اره نقشه عملی شده بود پس یه لبخند پیروزی سر دادی و نگاهتو رو به صورت هیون که خیسعرق بود دادی
ات: جانم چیزی شده ؟
هیون:ات …. یه سوال … اون قرصی که بهم دادی مطمئنی که مسکن بوده ؟
سرتو پایین انداختی و لبخندی زد بعد دوباره نگاه جدی ای به هیون کردی
ات: اممم نه مطمئن نیستم …
هیون: اها خو باشه …. ها ؟ چی؟ گفتی مطمئن نیستم ؟
ات: اره گفتم شاید مثلا به جای مسکن قرص تحریک کننده بهت داده باشم …
هیون که حالا بعد از حرف تو قیافه ی متعجبش تبدیل به قیافه جدی ای تبدیل شده بود به سمتت اومد و تو رو توی یه حرکت رو پاهاش نشوند و دستاشو طوری دور کمرت حقله که فاصله ی بینتون به صفر رسیده بود
ات: چیه … چیکار میکنی؟
هیون: هیچی فقط الان باید کاری که با من کردی رو خودت جبران کنی بیبی …
ات:منظورت چیه ؟
هیون : میدونی چی رو دارم میگم ….
هیون نگاهی به پایین تنش کرد و دوباره نگاه خمارش رو بهت داد …
هیون : خودت بیدارش کردی خودت هم باید بخوابونیش
بعد از گفتن این جمله هیون اروم لباشو روی لبای توت فرنگی طمع تو گذاشت
۲۴.۹k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.