part ¹⁰
part ¹⁰
کارام تموم شده بود لباسامم پوشیده بودمو داشتم آرایش میکردم وقتی کارم تموم شد رفتم پیش سونگ هی
سونگ هی: به ببیبن چه آبجی خوشگلی دارم من
کیونگ می: ممنونم(لبخند)
سونگ هی: بریم؟
کیونگ می: آره
رفتیم پایین بچهها تو ماشین منتظرمون بودن
کیونگ می: سلام
یونا: سلام خوشگلم
جونگ سوک: سلام
جونگ سوک: خب بریم؟
سونگ هی: بریم
راه افتادیم سمت شهر بازی
(چند مین بعد)
رسیدیم و رفتیم پایین شهر بازیه خیلی بزرگی بود
کیونگ می: من میخوام ترن هوایی سوار شم کی باهام میاد؟؟
یونا: من که میترسم
سونگ هی: منم نمیام سریع حالت تهوع میگیرم
کیونگ می: تو چی جونگ سوک؟
جونگ سوک:ها!باشه من باهات میام
کیونگ می: ممنونمممم(لبخند)
با جونگ سوک رفتیم بلیط گرفتیمو رفتیم سوار شدیم بعد چند مین کم کم ترن شروع به حرکت کرد و هی داشت میرفت بالا تر
کیونگ می: جونگ سوک؟
جونگ سوک: بله؟
کیونگ می: م..میشه دستتو بگیرم
جونگ سوک:ها! آره اشکالی نداره
سریع دستشو گرفتم
ویو جونگ سوک
انگاری کیونگ می ترسیده بود . آخه جوجه تو که میترسی چرا میای سوار میشی . ولی خب بچه حق داشت خیلی داشت بالا میرفت. کیونگ می دستمو محکم گرفته بود که یهو ترن با سرعت اومد پایین همه کسایی که پشت سرمون بودن داشتن جیغ میکشیدن بعلاوه کیونگ می. بعد چند مین ترن وایساد و منو کیونگ می رفتیم پیش بقیه
جونگ سوک: خب حالا نوبت شماست که برین یه کاری کنین
سونگ هی: اوهوم باشه
رفتنو منو کیونگ می هم یه جا نشستیم. هوا خیلی گرم بود داشتیم آتیش میگرفتیم.کیونگ می کنارم وایساده بود که یهو...
.....계속.....
♪
♪
♪
♪
♪
(*・~・*)
کارام تموم شده بود لباسامم پوشیده بودمو داشتم آرایش میکردم وقتی کارم تموم شد رفتم پیش سونگ هی
سونگ هی: به ببیبن چه آبجی خوشگلی دارم من
کیونگ می: ممنونم(لبخند)
سونگ هی: بریم؟
کیونگ می: آره
رفتیم پایین بچهها تو ماشین منتظرمون بودن
کیونگ می: سلام
یونا: سلام خوشگلم
جونگ سوک: سلام
جونگ سوک: خب بریم؟
سونگ هی: بریم
راه افتادیم سمت شهر بازی
(چند مین بعد)
رسیدیم و رفتیم پایین شهر بازیه خیلی بزرگی بود
کیونگ می: من میخوام ترن هوایی سوار شم کی باهام میاد؟؟
یونا: من که میترسم
سونگ هی: منم نمیام سریع حالت تهوع میگیرم
کیونگ می: تو چی جونگ سوک؟
جونگ سوک:ها!باشه من باهات میام
کیونگ می: ممنونمممم(لبخند)
با جونگ سوک رفتیم بلیط گرفتیمو رفتیم سوار شدیم بعد چند مین کم کم ترن شروع به حرکت کرد و هی داشت میرفت بالا تر
کیونگ می: جونگ سوک؟
جونگ سوک: بله؟
کیونگ می: م..میشه دستتو بگیرم
جونگ سوک:ها! آره اشکالی نداره
سریع دستشو گرفتم
ویو جونگ سوک
انگاری کیونگ می ترسیده بود . آخه جوجه تو که میترسی چرا میای سوار میشی . ولی خب بچه حق داشت خیلی داشت بالا میرفت. کیونگ می دستمو محکم گرفته بود که یهو ترن با سرعت اومد پایین همه کسایی که پشت سرمون بودن داشتن جیغ میکشیدن بعلاوه کیونگ می. بعد چند مین ترن وایساد و منو کیونگ می رفتیم پیش بقیه
جونگ سوک: خب حالا نوبت شماست که برین یه کاری کنین
سونگ هی: اوهوم باشه
رفتنو منو کیونگ می هم یه جا نشستیم. هوا خیلی گرم بود داشتیم آتیش میگرفتیم.کیونگ می کنارم وایساده بود که یهو...
.....계속.....
♪
♪
♪
♪
♪
(*・~・*)
۳.۲k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.