دو پارتی بومگیو
دو پارتی بومگیو
ویو ا/ت
صبح با صدای آزار دهنده پرنده ها از خواب بیدار شدم وقتی برگشتم بومگیو نبود ولی یه یادداشت رو میز بود
_ های بیبی!دوست داشتم بیدارت کنم تا ازت خدافظی کنم ولی مثل فرشته ها خوابیده بودی
بیب من فکر نکنم بتونم شب بیام خونه شبو تو کمپانی میمونم پس حسابی مراقب خودت باش
ددی زیبات بومگیو -
با خوندن کلمه آخر خندم گرفت که به گوشیم یه پیام اومد از طرف جنی بود
بازش کردم
[جنی×]
×اگه بیداری بهم زنگ بزن
زنگ زدن بهش
×سلام گراز
+سلام گاو میش
×میگم ا/ت امشب یه مهمون گرفتم توی بار میای؟
+دوست دارم ول...
به نامه توی دستم یه نگاهی انداختم
+میام
چ۰×باشه پس آدرس رو برات میفرستم مهمونه عادت هفته
+باشه میبینمت
به ساعت نگاه کردم تازه ساعت ۲ بود رفتم پایین یه چیزی خوردم نشستم سریال وینچنزو رو دیدم نگاه به ساعت کردم ساعت ۵ بود بلند شدم رفتم یه دوش۳۰ مینی گرفتم اومدم بیرون روتینم رو انجام دادم لباسم رو پوشیدم (اسلاید بعد)رفتم سوار ماشینم شدم به سمت لوکیشن راه افتادم
<پرش زمانی بار>
تا در زو باز کردم بوی سیگار الکل خورد تو صورتم که جنی سوهو برام دست تکون دادن رفتم پیششون به بقیه هم سلام کردم
[سوهو=]
=ا/ت چی میخوری بگم برآن بیارن
+من ویسکی میخورم
=اوکی
داشتیم همینجوری با هم نوشیدنی میخوردیم که گوشیم زنگ خورد اسم بومگیو نمایان شد
+وای خدا وای خدا وای خدا حالا بهش چی بگم
×کیه؟
+بومگیو
= خب بگو اومدی با ما بار
+آره حتما
×برو بیرون جوابشو بده
+آره اره
با دو از بار زدم بیرون
ویو بومگیو
کارم زود تموم شد خداروشکر نیاز نبود شبو کمپانی بمونم راه افتادم سمت خونه تا پرنسسم رو ببینم
رمز درو زدم رفتم تو ولی همه جا تاریک بود خبری از
ا/ت نبود
بهش زنگ زدم بعد از کلی بوق بلخره جواب داد
+سلام چاگیا
_سلام عزیزم
+چه خبر کارت چطور پیش میره
_خوبه تو کجایی
+خب خونم دیگه کجا باید باشم
_عاها ولی چرا هر چی میگردم پیدات نمیکنم؟
+وایستا تو مگه خونهای؟
_بله و سوال من اینجاست که تو کجایی؟
+اممممم اومدم خونه جنی
=هی ا/ت بیا دیگه
_صبر کن ببینم اون صدای سوهو نبود؟ا/ ت بگو ببینم کجایی
+عزیزم همون جا وایستاد دارم برمیگردم وقتی رسیدم حرف میزنیم
_منتظرم(عصبی)
تلفن قط کردم با دو رفتم سمت ماشین با سرعت به سمت خونه روندم
<پرش زمانی خونه>
رمز درو زدم آروم وارد خونه شدم همه جا تاریک بود فکر میکردم بومگیو خوابه که تا برق هارو روشن کردم رو مبل دیدمش .....
ویو ا/ت
صبح با صدای آزار دهنده پرنده ها از خواب بیدار شدم وقتی برگشتم بومگیو نبود ولی یه یادداشت رو میز بود
_ های بیبی!دوست داشتم بیدارت کنم تا ازت خدافظی کنم ولی مثل فرشته ها خوابیده بودی
بیب من فکر نکنم بتونم شب بیام خونه شبو تو کمپانی میمونم پس حسابی مراقب خودت باش
ددی زیبات بومگیو -
با خوندن کلمه آخر خندم گرفت که به گوشیم یه پیام اومد از طرف جنی بود
بازش کردم
[جنی×]
×اگه بیداری بهم زنگ بزن
زنگ زدن بهش
×سلام گراز
+سلام گاو میش
×میگم ا/ت امشب یه مهمون گرفتم توی بار میای؟
+دوست دارم ول...
به نامه توی دستم یه نگاهی انداختم
+میام
چ۰×باشه پس آدرس رو برات میفرستم مهمونه عادت هفته
+باشه میبینمت
به ساعت نگاه کردم تازه ساعت ۲ بود رفتم پایین یه چیزی خوردم نشستم سریال وینچنزو رو دیدم نگاه به ساعت کردم ساعت ۵ بود بلند شدم رفتم یه دوش۳۰ مینی گرفتم اومدم بیرون روتینم رو انجام دادم لباسم رو پوشیدم (اسلاید بعد)رفتم سوار ماشینم شدم به سمت لوکیشن راه افتادم
<پرش زمانی بار>
تا در زو باز کردم بوی سیگار الکل خورد تو صورتم که جنی سوهو برام دست تکون دادن رفتم پیششون به بقیه هم سلام کردم
[سوهو=]
=ا/ت چی میخوری بگم برآن بیارن
+من ویسکی میخورم
=اوکی
داشتیم همینجوری با هم نوشیدنی میخوردیم که گوشیم زنگ خورد اسم بومگیو نمایان شد
+وای خدا وای خدا وای خدا حالا بهش چی بگم
×کیه؟
+بومگیو
= خب بگو اومدی با ما بار
+آره حتما
×برو بیرون جوابشو بده
+آره اره
با دو از بار زدم بیرون
ویو بومگیو
کارم زود تموم شد خداروشکر نیاز نبود شبو کمپانی بمونم راه افتادم سمت خونه تا پرنسسم رو ببینم
رمز درو زدم رفتم تو ولی همه جا تاریک بود خبری از
ا/ت نبود
بهش زنگ زدم بعد از کلی بوق بلخره جواب داد
+سلام چاگیا
_سلام عزیزم
+چه خبر کارت چطور پیش میره
_خوبه تو کجایی
+خب خونم دیگه کجا باید باشم
_عاها ولی چرا هر چی میگردم پیدات نمیکنم؟
+وایستا تو مگه خونهای؟
_بله و سوال من اینجاست که تو کجایی؟
+اممممم اومدم خونه جنی
=هی ا/ت بیا دیگه
_صبر کن ببینم اون صدای سوهو نبود؟ا/ ت بگو ببینم کجایی
+عزیزم همون جا وایستاد دارم برمیگردم وقتی رسیدم حرف میزنیم
_منتظرم(عصبی)
تلفن قط کردم با دو رفتم سمت ماشین با سرعت به سمت خونه روندم
<پرش زمانی خونه>
رمز درو زدم آروم وارد خونه شدم همه جا تاریک بود فکر میکردم بومگیو خوابه که تا برق هارو روشن کردم رو مبل دیدمش .....
۷.۵k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.