سیگار شریکی (پارت 15)

*ویو ا/ت
من از این گوه خوریا زیاد کردم.
این بد بخت بی گناهه.
عرررررررررر
شت
یادم رفته بووووووووووووووووووووووود
نههههههههههه
بدهیاااااااااااااااااااااااام
صاب خونم پوستمو میکنه
ا/ت:پول من چی شد؟
سانزو:امروز برات میارم
ا/ت:بیار کافه من همونجا تحولیل میگیرم
ا/ت: 😂😂😂😂
عررررر
سانزو:چیه؟
ا/ت:😂😂😂😂
مایکی:چته؟
ا/ت:خ.. خ... خش..😂
اما:بناااال
ا/ت:خشتکششش😂😂😂😂
سانزو سرشو خم کرد
*ویو سانزو
واااااات دههههه ف..
چجوریییییییییییی
این چرا اینقد جر خوووووووردهههه؟
چیفویو:چجوری😂
ا/ت به کاتانایی که گوشه یه خونه بود اشاره کرد
اما:گفتم کاتانا تو ویدیو تو دستش چیکار میگرد😂
(⛔این تیکه از متن مورد نظر به دلیل منحرف شدن مایکی قابل پخش نمی باشد⛔)
*پرش زمانی عصر
ویو چیفویو
چرااااااااااا این چه گوعی بو خووووووردم ای خدااااااااا هق.... هق.... ایکاش همین الان آب میشدم میرفتم تو زمیییین. زمینم آب میشد میرفت تو ساااااااااانزووووو. (چیفویو رو داریم که وسط خیابون داره جنگولک بازی درمیاره و نمیفهمه داره کدوم گوری میرهای خدااااااااااااااااا عر عر عر عر جر جر جر جر کر کر کر کر نموووخااااااام عه این چیهههه خدایا داری ازم انتقام میگیری؟ الان چرا من باید دم کافه ی ا/ت اینا باشم؟؟؟؟
هی خدا
و الان چرا باید منو نگاه کنه؟
الان برم تو؟نوموخوام. ولی اگه نرم زایس؟
*دو دقه بعد....
چیفویو:پس من شیر موز میخوام
ا/ت:باوشه
(ا/ت در حال کار)
چیفویو:پولتو داد؟
ا/ت:اوهوم
چیفویو:انگار خیلی بهش نیاز داری.
ا/ت:اگه تا فردا ندمش مجبورم دوباره زیر پل بخوابم
چیفویو:نه بابا. اگه خواستی میتونی بیای خونه ی ما.
ا/ت: واقعا؟
چیفویو:چرا که نه؟
ا/ت: خیلی ممنون.
*پرش زمانی
*ساعت 11 شب
چیفویو درحال مانگا خوندن.

☎:درررررینگ درررررینگ

ادامه دارد.....
میدونم این پارتو ریدم ببخشید