فیک عشق بی پایان🎀✨
پارت۳
ا.ت: داشت میرفت سمت کلاس که
جیمین خورد بهش و هردوشون افتادن
جیمی: اع ب...ببخشی
ا.ت: اشکال نداره فراموشش کن
جیمی:(پوزخند میزنه) خیلی مهربونی بیب
ا.ت: بیب؟
جیمی: اع نه منظورم خانوم بود
ا.ت: ا...اها
جیمی:(تو ذهنش) وایی چقد خوشگله من موخام بیبیم بشه🥺
ا.ت:داشت میرفت و با خودش فک میکرد چرا بهم گفت بیب؟ منظورش چی بود؟(بدبخت خیلی مثبته😅)
(زنگ کلاس خورد)
معلم داشت درس میداد و همه ساکت بودن
جیمین تو دفترش کلی طراحی کشیده بود البته طراحی استایل
که ا.ت اتفاقی دیدشون
ا.ت: وایی چقد خوشگلن
جیمی: هییش الان خانوم پرتمون میکنه بیرون
ا.ت: ببخشی ولی چقد قشنگن
جیمی: خودشو کیوت کرد میسی🥺
ا.ت:😅چقد ناص شدی
جیمی گونش قرمز شد
نمدونم اسمات و.... بزارم یا نه تو کامنتا بگید
ا.ت: داشت میرفت سمت کلاس که
جیمین خورد بهش و هردوشون افتادن
جیمی: اع ب...ببخشی
ا.ت: اشکال نداره فراموشش کن
جیمی:(پوزخند میزنه) خیلی مهربونی بیب
ا.ت: بیب؟
جیمی: اع نه منظورم خانوم بود
ا.ت: ا...اها
جیمی:(تو ذهنش) وایی چقد خوشگله من موخام بیبیم بشه🥺
ا.ت:داشت میرفت و با خودش فک میکرد چرا بهم گفت بیب؟ منظورش چی بود؟(بدبخت خیلی مثبته😅)
(زنگ کلاس خورد)
معلم داشت درس میداد و همه ساکت بودن
جیمین تو دفترش کلی طراحی کشیده بود البته طراحی استایل
که ا.ت اتفاقی دیدشون
ا.ت: وایی چقد خوشگلن
جیمی: هییش الان خانوم پرتمون میکنه بیرون
ا.ت: ببخشی ولی چقد قشنگن
جیمی: خودشو کیوت کرد میسی🥺
ا.ت:😅چقد ناص شدی
جیمی گونش قرمز شد
نمدونم اسمات و.... بزارم یا نه تو کامنتا بگید
۲.۶k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.