BLACK LIFE¹
BLACK LIFE¹
به سویم دوید! درحال نگاه کردن به او بودم، ولی او نمی توانست من را ببیند! بدنم را در آغوش کشید! بدنم در خواب ابدی بود، ولی من، شاید شیره وجودم، بخشی از من یا به زبانی گسسته تر روحم درحال نگاه به پاره ای از وجودم بود! پاره ای از وجودم که در من زندگی می کرد اما حال بی جان شده است...
لب هایش را بر روی لب هایم گذاشت دستان سرد و بیجانم را گرفت و در صدمی از ثانیه روحم به جسم سردم بازگشت...
گایز این یه رمان آمریکاییه که تازه داره آپلود میشه و من واستون ترجمش میکنم و میزارم هر جمعه یه پارتش میاد. اگه دوست داشتید حمایت کنید:)
به سویم دوید! درحال نگاه کردن به او بودم، ولی او نمی توانست من را ببیند! بدنم را در آغوش کشید! بدنم در خواب ابدی بود، ولی من، شاید شیره وجودم، بخشی از من یا به زبانی گسسته تر روحم درحال نگاه به پاره ای از وجودم بود! پاره ای از وجودم که در من زندگی می کرد اما حال بی جان شده است...
لب هایش را بر روی لب هایم گذاشت دستان سرد و بیجانم را گرفت و در صدمی از ثانیه روحم به جسم سردم بازگشت...
گایز این یه رمان آمریکاییه که تازه داره آپلود میشه و من واستون ترجمش میکنم و میزارم هر جمعه یه پارتش میاد. اگه دوست داشتید حمایت کنید:)
۳۸۸
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.