آدم های قابل اعتماد اصول اخلاقی سفت وسختی دارند و پای این
آدمهای قابل اعتماد اصول اخلاقی سفتوسختی دارند و پای این اصول میایستند
به اصولی پایبند باشید
آدمهای قابل اعتماد اصول اخلاقی سفتوسختی دارند و پای این اصول میایستند. اگر بین ارزشهایی که برایتان اهمیت دارند و ارزشهایی که اهمیت ندارند نوسان کنید، به چشم دیگران آدم متقلب و غیرقابل اعتمادی خواهید بود.برای مثال اگر از نظر شما وفاداری ارزش اخلاقی بسیار مهمی در یک انسان است، پس خودتان باید در عمل این وفاداری را نشان بدهید. اساسا، شما باید به اصولی که برای خود دارید عمل هم بکنید.
سخنچینی را کنار بگذارید
این پیشنهاد به قدر کافی شفاف است، اگر میخواهید آدم قابل اعتمادتری باشید بدگویی پشت سر آدمها را متوقف کنید. ما دیگر کودکانی کم سن و سال نیستیم، اگر با کسی مشکلی دارید به اندازه کافی با فکر رفتار کنید که بتوانید رودررو هم با آنها صحبت کنید.
اگر موضوع به آن مهمی نیست که بخواهید مستقیما با خود او صحبت کنید پس احتمالا از همان اول هم نباید با فرد دیگری این مساله را در میان میگذاشتید.سخنچینی منحصر به بدگویی پشت سر آدمها نیست. به طور کلی سخنچینی یعنی حرف زدن از اطلاعات بیفایده.
چه اهمیتی دارد که همکارتان چند نوع رژیم را امتحان کرده و لاغر نشده است؟ این موضوعی نیست که بخواهید هنگام صرف ناهار به آن بپردازید. راستش را بخواهید عادتهای غذایی همکارتان اصلا به شما ربطی ندارد.در عوض سعی کنید درباره موضوعی هوشمندانه صحبت کنید.
راهکارهای دیگر
علاوه بر موارد کلیتر که پیشتر به آن پرداختیم و میتوان با تمرین آنها به آدم قابل اعتمادتری تبدیل شد راهکارهای جزئیتری نیز برای رسیدن به این منظور وجود دارد. برای مثال، اگر با آدمهای خوب، زمان بیشتری بگذرانید احتمالش کمتر است که بخواهید کارهای آدمهای غیرقابل اعتماد مانند سخنچینی یا شکستن قولهایتان را انجام بدهید، زیرا آدمهایی شما را احاطه کردهاند که این رفتارها را تحمل نمیکنند.
اگر با آدمهای مثبتی رفتوآمد داشته باشید که آنها نیز قابل اعتماد و صادقند، با احتمال بیشتری رفتار شما به بازتابی از رفتار آنها تبدیل خواهد شد. مضاف بر این بفهمید که دیگران واقعا درباره شما چطور فکر میکنند. میتوانید رک و راست از آدمهای زندگیتان بپرسید شما را تا چه اندازه قابل اعتماد ارزیابی میکنند. مراقب باشید چون ممکن است پاسخی صادقانه و در عین حال تند دریافت کنید.
اما حتی اگر این اتفاق افتاد این بازخوردها را بپذیرید و با آن مخالفت نکنید. بهترین کاری که میتوانیم انجام بدهیم درسگرفتن از اشتباهاتمان و تلاش برای ارتقای فردی است. با اینکه قابل اعتماد بودن به تلاش فراوان احتیاج دارد اما همان ویژگیای است که آدمها میخواهند در دیگری ببینند و تلاش میکنند که خودشان به آن دست پیدا کنند.
ممکن است برای تبدیل شدن به آدمی قابل اعتماد و اطمینان به کمی زمان احتیاج داشته باشیم، اما وقتی آگاهانه در این راه قدم برداریم و ویژگیهای آدمهای قابل اعتماد را به خاطربسپاریم، به زودی به آدمی تبدیل خواهیم شد که برای همه افرادی که ما را میشناسند مورد احترام و اعتماد خواهیم بود.
به اصولی پایبند باشید
آدمهای قابل اعتماد اصول اخلاقی سفتوسختی دارند و پای این اصول میایستند. اگر بین ارزشهایی که برایتان اهمیت دارند و ارزشهایی که اهمیت ندارند نوسان کنید، به چشم دیگران آدم متقلب و غیرقابل اعتمادی خواهید بود.برای مثال اگر از نظر شما وفاداری ارزش اخلاقی بسیار مهمی در یک انسان است، پس خودتان باید در عمل این وفاداری را نشان بدهید. اساسا، شما باید به اصولی که برای خود دارید عمل هم بکنید.
سخنچینی را کنار بگذارید
این پیشنهاد به قدر کافی شفاف است، اگر میخواهید آدم قابل اعتمادتری باشید بدگویی پشت سر آدمها را متوقف کنید. ما دیگر کودکانی کم سن و سال نیستیم، اگر با کسی مشکلی دارید به اندازه کافی با فکر رفتار کنید که بتوانید رودررو هم با آنها صحبت کنید.
اگر موضوع به آن مهمی نیست که بخواهید مستقیما با خود او صحبت کنید پس احتمالا از همان اول هم نباید با فرد دیگری این مساله را در میان میگذاشتید.سخنچینی منحصر به بدگویی پشت سر آدمها نیست. به طور کلی سخنچینی یعنی حرف زدن از اطلاعات بیفایده.
چه اهمیتی دارد که همکارتان چند نوع رژیم را امتحان کرده و لاغر نشده است؟ این موضوعی نیست که بخواهید هنگام صرف ناهار به آن بپردازید. راستش را بخواهید عادتهای غذایی همکارتان اصلا به شما ربطی ندارد.در عوض سعی کنید درباره موضوعی هوشمندانه صحبت کنید.
راهکارهای دیگر
علاوه بر موارد کلیتر که پیشتر به آن پرداختیم و میتوان با تمرین آنها به آدم قابل اعتمادتری تبدیل شد راهکارهای جزئیتری نیز برای رسیدن به این منظور وجود دارد. برای مثال، اگر با آدمهای خوب، زمان بیشتری بگذرانید احتمالش کمتر است که بخواهید کارهای آدمهای غیرقابل اعتماد مانند سخنچینی یا شکستن قولهایتان را انجام بدهید، زیرا آدمهایی شما را احاطه کردهاند که این رفتارها را تحمل نمیکنند.
اگر با آدمهای مثبتی رفتوآمد داشته باشید که آنها نیز قابل اعتماد و صادقند، با احتمال بیشتری رفتار شما به بازتابی از رفتار آنها تبدیل خواهد شد. مضاف بر این بفهمید که دیگران واقعا درباره شما چطور فکر میکنند. میتوانید رک و راست از آدمهای زندگیتان بپرسید شما را تا چه اندازه قابل اعتماد ارزیابی میکنند. مراقب باشید چون ممکن است پاسخی صادقانه و در عین حال تند دریافت کنید.
اما حتی اگر این اتفاق افتاد این بازخوردها را بپذیرید و با آن مخالفت نکنید. بهترین کاری که میتوانیم انجام بدهیم درسگرفتن از اشتباهاتمان و تلاش برای ارتقای فردی است. با اینکه قابل اعتماد بودن به تلاش فراوان احتیاج دارد اما همان ویژگیای است که آدمها میخواهند در دیگری ببینند و تلاش میکنند که خودشان به آن دست پیدا کنند.
ممکن است برای تبدیل شدن به آدمی قابل اعتماد و اطمینان به کمی زمان احتیاج داشته باشیم، اما وقتی آگاهانه در این راه قدم برداریم و ویژگیهای آدمهای قابل اعتماد را به خاطربسپاریم، به زودی به آدمی تبدیل خواهیم شد که برای همه افرادی که ما را میشناسند مورد احترام و اعتماد خواهیم بود.
۱.۱k
۰۱ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.