خیانت. ( پارت ۷)
#خیانت
پارت7
جونگکوک:دستمو بگیر بلند شو
تهیونگ:باش
دستش رو گرفتم و باهاش رفتم از اتاق بیرون،از پله ها دست تو دست هم رفتیم پایین همه داشتن با تعجب به ما نگاه میکردن
جونگکوک:از این به بعد همتون باید از آقای کیم مثل من حساب ببرید اون دیگه برده نیس دیگه عضوی از خانواده منه فهمیدین?
خدمتکار ها:بله آقای جئون
جونگکوک:کار بره امروز کافیه از همتون ممنونم برید توی استراحت گاه هاتون غذا بخورید و استراحت کنید
تهیونگ
همه تک به تک رفتن سالن کم کم خالي شد
فقط منو آقای جئون دست تو دست هم با آجوما توی سالن بودیم
آجوما رو به من تعظیم کرد ببخشید آقای کیم
من واقعا متاسفم
تهیونگ:مشکلی نیس خوب اون موقع برده بودم
جونگکوک:آجوما میشه تنهامون بزاری?
آجوما:بلع آقا شبتون خوش
تهیونگ
بعد آجوما رفت من توی شک بودم منو عضو اعضای خانوادش اعلام کرد?من دیگه برده نیستم?
جونگکوک:خوب بیا بریم توی آشپزخونه غذا بخوریم بیا بریم
تهیونگ:باش بریم
همینطور دستم رو گرفته بود و منو با خودش به سمت آشپزخونه میبرد
رسیدیم به آشپزخونه خیلی بزرگ بود
ادامه دارد...
پارت7
جونگکوک:دستمو بگیر بلند شو
تهیونگ:باش
دستش رو گرفتم و باهاش رفتم از اتاق بیرون،از پله ها دست تو دست هم رفتیم پایین همه داشتن با تعجب به ما نگاه میکردن
جونگکوک:از این به بعد همتون باید از آقای کیم مثل من حساب ببرید اون دیگه برده نیس دیگه عضوی از خانواده منه فهمیدین?
خدمتکار ها:بله آقای جئون
جونگکوک:کار بره امروز کافیه از همتون ممنونم برید توی استراحت گاه هاتون غذا بخورید و استراحت کنید
تهیونگ
همه تک به تک رفتن سالن کم کم خالي شد
فقط منو آقای جئون دست تو دست هم با آجوما توی سالن بودیم
آجوما رو به من تعظیم کرد ببخشید آقای کیم
من واقعا متاسفم
تهیونگ:مشکلی نیس خوب اون موقع برده بودم
جونگکوک:آجوما میشه تنهامون بزاری?
آجوما:بلع آقا شبتون خوش
تهیونگ
بعد آجوما رفت من توی شک بودم منو عضو اعضای خانوادش اعلام کرد?من دیگه برده نیستم?
جونگکوک:خوب بیا بریم توی آشپزخونه غذا بخوریم بیا بریم
تهیونگ:باش بریم
همینطور دستم رو گرفته بود و منو با خودش به سمت آشپزخونه میبرد
رسیدیم به آشپزخونه خیلی بزرگ بود
ادامه دارد...
۳.۴k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.