پسر غریبه پارت ۲۶
پارت ۲۶
تهیونگ:به به خانم بیدار شدن بلخره
ات:چی از جونم میخوای
ته:سلامت رو خوردی
ات:سلام حالا چی از جونم میخوای برای چی منو آوردی اینجا
ته:تو برده ی منی علان و دلیلی نمیبینم که بخوام بهت بگم چرا اینجایی پس هرچی میگم گوش بده و سوال هم نپرس وگرنه برات خوب نمیشه
ات:اشگ از گونه هام پایین میومد وقتی از اتاق رفت بیرون احساس خفت کردم به خودم قول دادم هرجور شده از اینجا برم بیرون و دیگه به هیچ کس اعتماد نکنم
ات:بعد چند دقیقه یه صدایی اوند صدی تهیونگ بود میگفت که بیام پایین
رفتم پایین یه میز بزرگ بود کلی دختر سر اون میز بودن مشخص بود که اونا هم این من گرفته
رفتم نشستم یه دختر خیلی خوشگل کنارم بود و تهیونگ شروع کرد صحبت کردن
تهیونگ:خوب شما همتون برده های منید که به لطف جاسوسانم علان اینجایید خوب اینجا قوانین خودش رو داره
۱:با هم دوست نمیشید
۲:هرچی گفتم گوش میدین
۳:
ببخشید یکم کم شد
تهیونگ:به به خانم بیدار شدن بلخره
ات:چی از جونم میخوای
ته:سلامت رو خوردی
ات:سلام حالا چی از جونم میخوای برای چی منو آوردی اینجا
ته:تو برده ی منی علان و دلیلی نمیبینم که بخوام بهت بگم چرا اینجایی پس هرچی میگم گوش بده و سوال هم نپرس وگرنه برات خوب نمیشه
ات:اشگ از گونه هام پایین میومد وقتی از اتاق رفت بیرون احساس خفت کردم به خودم قول دادم هرجور شده از اینجا برم بیرون و دیگه به هیچ کس اعتماد نکنم
ات:بعد چند دقیقه یه صدایی اوند صدی تهیونگ بود میگفت که بیام پایین
رفتم پایین یه میز بزرگ بود کلی دختر سر اون میز بودن مشخص بود که اونا هم این من گرفته
رفتم نشستم یه دختر خیلی خوشگل کنارم بود و تهیونگ شروع کرد صحبت کردن
تهیونگ:خوب شما همتون برده های منید که به لطف جاسوسانم علان اینجایید خوب اینجا قوانین خودش رو داره
۱:با هم دوست نمیشید
۲:هرچی گفتم گوش میدین
۳:
ببخشید یکم کم شد
۴.۷k
۰۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.