Part 40
تهیونگ :ای خدا یا من از دست کیوت بودن تو چیکارررر کنممم بیا اینجا
ات : اومدم
تهیونگ : بیا
(ویو ات )
رفتم بغل ته که بعد یک ربع صدای در اومد
ات: کیه
تهیونگ :بزا برم وا کنم ببینم
(ویو تهیونگ )
وقتی ات گفت گشنشه براش همه چیز هایی که گفته بود رو براش سفارش دادم
تهیونگ :بیا کمک اتت
ات :اومدم
(ویو ات)
تهیونگ رفت در رو واز کنه که یهو گفت بیام کمکش رفتم دیدم تهیونگ کلییی غذا گرفته از ذوقه گشنگیم با این که پلاستیک های غذا دستش بود پریدم بغلش
ات :مسیییییی
تهیونگ: خواهش میکنم بیب بیا کمکم کن غذا ها رو ببریم رو میز
ات :باشه (با صدای بچگونه)
تهیونگ: کیوت خر (آروم)
ات: چی
تهیونگ :هیچی برو بشینیم بخوریم
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.