Black Ghost
Black Ghost
Part 11
آدرینا یه خنده الکی کردو به سمت مهمون ها رفت که دید یه خانم میانسال با موهای کراتینه و لباس های گرون و و یه آقای خیلی پیر و اومد سمتمون
علامت پدر جیمین : ¥
علامت جیون : §
¥ سلام پسرم ایشون همسر آینده توعه چه خانم شایسته ای
+ لبخند همراه با غم
_اخم
§ وا اینه زن آیندت واقعاً که هیون آرا دختر عموت از این که بهتره
_ اسم اونو به زبون نیار چون یه هرزه پیش نی
§ این چه طرز حرف زدنه
_ میدونی الان دوست دارم چیکارت کم
§چی کار ( عشوه برای جیمین )
_ یه گلوله تو دهنت حروم کنم
¥جیمین بس کن
آدرینا برای اینکه بحث رو عوض کنه گفت
+ معرفی نمی کنید
¥ آ بله من پدر جیمین و ایشونم هم....
_ قبلاً پدرم بودی ولی الان نیستی
¥ سرشو میندازه زمین
§ منم ما...
_اینم زن بابامه کیم جیون
جیمین دست آدرینا رو میگیره و میبره اونور که یونا با حرص میاد سمتمون
~سلام خانم آرینا لیما و آقای پارک بهتون تبریک میگم
+ ممنون
میرن اونور
+ جیمین نسبت با یونا چیه ؟
_ تو اسم اونو از کجا میدونی
+همکلاسمه تو دانشگاه
_دختر خاله ناتنیم میشه ازش بدم میاد
که عمو و زن عموی جیمین میان علامت عمو جیمین :^ علامت زن عمو: ¢
^ سلام پسرم مبارک باشه
¢ تو هیون آرا رو ول کردیکه با....
^ اهم اهم
¢ مبارک باشه( لبخند با زور)
^ راستی هیون آرا چند روز دیگه میاد اینجا تا تورو ببینه و....
+ مهم نیست
داشتیم با مهمونا حرف میزدیم که چشمم خورد به کای و یوری کتی اینجا چیکار میکرد اونم مافیاس!
اومدن سمت ما
÷ سلام آقای پارک
باهم دست دادن اونقدر زور کردن دست همو که دستشون دیگه داشت کبود میشد
× مبارک باشه آدرینا ( حسادت )
ویو کای
با یوری رفتم به مراسمی که پارک جیمین توی خونش گرفته بود باورم نمیشد اون آدرینا بود الان شده بود نشون کرده جیمین !؟
از اونجا رفتن جیمین کل اطلاعات آدرینا رو می دونست این که چیکار کرده و دوستاش کیان ولی یه چیزی برای جیمین مشکوک بود نصف اطلاعات آدرینا پاک شده بودن
_ امشب قراره عموم زن عموم و پدرم و زنش اینجا بمونن تا روز عروسی
_راستی در باره هیون آرا منو هیون آرا قبلاً قرار بوده باهم ازدواج کنیم اما اون بهم خیانت کرد فردا قراره بیاد اینجا
+ دوسش داری ؟
_ چی اصلا از همون اولشم ازدواجمون زوری بود
دی جی شروع کرد به آهنگ گذاشتن که جیمین گفت بیا بریم برقصیم
شروع کردیم به رقصیدن خیلی قشنگ می رقصید و بالاخره مهمونی تموم شد از همه خداحافظی کردیم خانواده جیمین همه رفتن به اتاقشون
مند رفتم اتاقم لباسام و.دراوردم و رفتم حموم.رویتینمو انجام دادم لباسمو پوشیدم و مو هامو خشک کردم که خدمتکار گفت برم به اتاق جیمین و.....
Part 11
آدرینا یه خنده الکی کردو به سمت مهمون ها رفت که دید یه خانم میانسال با موهای کراتینه و لباس های گرون و و یه آقای خیلی پیر و اومد سمتمون
علامت پدر جیمین : ¥
علامت جیون : §
¥ سلام پسرم ایشون همسر آینده توعه چه خانم شایسته ای
+ لبخند همراه با غم
_اخم
§ وا اینه زن آیندت واقعاً که هیون آرا دختر عموت از این که بهتره
_ اسم اونو به زبون نیار چون یه هرزه پیش نی
§ این چه طرز حرف زدنه
_ میدونی الان دوست دارم چیکارت کم
§چی کار ( عشوه برای جیمین )
_ یه گلوله تو دهنت حروم کنم
¥جیمین بس کن
آدرینا برای اینکه بحث رو عوض کنه گفت
+ معرفی نمی کنید
¥ آ بله من پدر جیمین و ایشونم هم....
_ قبلاً پدرم بودی ولی الان نیستی
¥ سرشو میندازه زمین
§ منم ما...
_اینم زن بابامه کیم جیون
جیمین دست آدرینا رو میگیره و میبره اونور که یونا با حرص میاد سمتمون
~سلام خانم آرینا لیما و آقای پارک بهتون تبریک میگم
+ ممنون
میرن اونور
+ جیمین نسبت با یونا چیه ؟
_ تو اسم اونو از کجا میدونی
+همکلاسمه تو دانشگاه
_دختر خاله ناتنیم میشه ازش بدم میاد
که عمو و زن عموی جیمین میان علامت عمو جیمین :^ علامت زن عمو: ¢
^ سلام پسرم مبارک باشه
¢ تو هیون آرا رو ول کردیکه با....
^ اهم اهم
¢ مبارک باشه( لبخند با زور)
^ راستی هیون آرا چند روز دیگه میاد اینجا تا تورو ببینه و....
+ مهم نیست
داشتیم با مهمونا حرف میزدیم که چشمم خورد به کای و یوری کتی اینجا چیکار میکرد اونم مافیاس!
اومدن سمت ما
÷ سلام آقای پارک
باهم دست دادن اونقدر زور کردن دست همو که دستشون دیگه داشت کبود میشد
× مبارک باشه آدرینا ( حسادت )
ویو کای
با یوری رفتم به مراسمی که پارک جیمین توی خونش گرفته بود باورم نمیشد اون آدرینا بود الان شده بود نشون کرده جیمین !؟
از اونجا رفتن جیمین کل اطلاعات آدرینا رو می دونست این که چیکار کرده و دوستاش کیان ولی یه چیزی برای جیمین مشکوک بود نصف اطلاعات آدرینا پاک شده بودن
_ امشب قراره عموم زن عموم و پدرم و زنش اینجا بمونن تا روز عروسی
_راستی در باره هیون آرا منو هیون آرا قبلاً قرار بوده باهم ازدواج کنیم اما اون بهم خیانت کرد فردا قراره بیاد اینجا
+ دوسش داری ؟
_ چی اصلا از همون اولشم ازدواجمون زوری بود
دی جی شروع کرد به آهنگ گذاشتن که جیمین گفت بیا بریم برقصیم
شروع کردیم به رقصیدن خیلی قشنگ می رقصید و بالاخره مهمونی تموم شد از همه خداحافظی کردیم خانواده جیمین همه رفتن به اتاقشون
مند رفتم اتاقم لباسام و.دراوردم و رفتم حموم.رویتینمو انجام دادم لباسمو پوشیدم و مو هامو خشک کردم که خدمتکار گفت برم به اتاق جیمین و.....
۵.۴k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.