پارت ۱۱
پرش زمانی وقتی رسیدن
از زبان ا.ت
نشستیم تو ماشین بعد از یه ساعت رسیدیم پیاده شدیم داشتیم میرفتیم تو همه نگاها سمت ما بود رفتیم سمت یه میزی گه همه مرد بودن یونگی تو گوشم گفت
یونگی:کنار خودم میشینی جم نمیخوری*جدی
ا.ت:چشم
رفتیم سر میز به همه سلام
(بچه ها اسماشون و نمینویسم چون همینجا هستش ولی اسم یکیشون سوهو هست که مهمه بقیه مهم نیست)
سوهو:بهبه چه بانوی زیبایی آقای مین معرفی نمیکنید این بانوی زیبا رو(مرتیکه هیز حالا جلو تر یونگی حسابت و میرسه صبر کن)
از زبان یونگی
از وقتی اومدیم این سوهو هیز نگاهش روی بدن و پاها ا.ت هست مرتیکه هول داشتیم با اون سوهو و بقیه صحبت میکردیم که ا.ت تو گوشم گفت
ا.ت:یونگی من میرم سرویس الان بر میگردم
یونگی:باشه مواظب باش اینجا هول زیاد داره
ا.ت:باشه
از زبان سوهو
وقتی یونگی اومد یه دختر خیلی زیبا هم همراهش بود بدن رو فرمش چشمای کشیدش بدن سفیدش اصلا اوفففف جون میده برا زیر خواب(مرتیکه هول ببین میگم بریزن سرتاااااا پرروحالا میدونم باهات چیکار کنم)
بعد از چند دقیقه که داشتیم صحبت میکردیم بلند شد رفت طبقه بالا منم گفتم که یونگی که نمیفهمه پس خیلی یواش بدون اینکه کسی بفهمه پاشدم دنبالش رفتم
داشت میرفت سمت سرویس که دستش و گرفتم کشیدم تو یکی از اتاقا
از زبان یونگی
بعد از اینکه ا.ت رفت داشتیم حرف میزدیم که دیدم سوهو نیست ترسیدم رفته باشه دنبال ا.ت بلایی سرش بیاره پس بلند شدم رفتم دنبالش که دیدم دست ا.ت رو گرفت کشید برد تو یه اتاق
از زبان ا.ت
بسه دیگه دستام درد گرفت تا فردا بای❤️
از زبان ا.ت
نشستیم تو ماشین بعد از یه ساعت رسیدیم پیاده شدیم داشتیم میرفتیم تو همه نگاها سمت ما بود رفتیم سمت یه میزی گه همه مرد بودن یونگی تو گوشم گفت
یونگی:کنار خودم میشینی جم نمیخوری*جدی
ا.ت:چشم
رفتیم سر میز به همه سلام
(بچه ها اسماشون و نمینویسم چون همینجا هستش ولی اسم یکیشون سوهو هست که مهمه بقیه مهم نیست)
سوهو:بهبه چه بانوی زیبایی آقای مین معرفی نمیکنید این بانوی زیبا رو(مرتیکه هیز حالا جلو تر یونگی حسابت و میرسه صبر کن)
از زبان یونگی
از وقتی اومدیم این سوهو هیز نگاهش روی بدن و پاها ا.ت هست مرتیکه هول داشتیم با اون سوهو و بقیه صحبت میکردیم که ا.ت تو گوشم گفت
ا.ت:یونگی من میرم سرویس الان بر میگردم
یونگی:باشه مواظب باش اینجا هول زیاد داره
ا.ت:باشه
از زبان سوهو
وقتی یونگی اومد یه دختر خیلی زیبا هم همراهش بود بدن رو فرمش چشمای کشیدش بدن سفیدش اصلا اوفففف جون میده برا زیر خواب(مرتیکه هول ببین میگم بریزن سرتاااااا پرروحالا میدونم باهات چیکار کنم)
بعد از چند دقیقه که داشتیم صحبت میکردیم بلند شد رفت طبقه بالا منم گفتم که یونگی که نمیفهمه پس خیلی یواش بدون اینکه کسی بفهمه پاشدم دنبالش رفتم
داشت میرفت سمت سرویس که دستش و گرفتم کشیدم تو یکی از اتاقا
از زبان یونگی
بعد از اینکه ا.ت رفت داشتیم حرف میزدیم که دیدم سوهو نیست ترسیدم رفته باشه دنبال ا.ت بلایی سرش بیاره پس بلند شدم رفتم دنبالش که دیدم دست ا.ت رو گرفت کشید برد تو یه اتاق
از زبان ا.ت
بسه دیگه دستام درد گرفت تا فردا بای❤️
۴.۴k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.