فیک جونگ کوک فصل ۲ پارت ۱۱
+حالا که چیزی نشده
_میدونی اگر ۵ دقیقه دیر تر میومدم چی میشد
+عزیزم قول میدم که بیشتر حواسم به خودم باشه
_افرین حالا بگو ببینم چرا قهر کردی
+چون اصلا کمکم نمیکنی فقط داری با تلفن حرف میزنی
_عزیزم معذرت میخوام ولی دارم ی قرار داد بزرگ میبندم
+چقدر بزرگ
_نزدیگ ۸۰۰۰۰۰۰۰۰ میلیون وون میشه
(هشت صد میلیون وون)
+واقعا
_اره
+خوب الان باید چیکار کنی
_هیچی الان داشتم جزئیات رو مینوشتم تا طراحی کنم و ببینم طرح هام رو میپسندن یا نه
+اوهوم
یک ماه بعد
از زبان ا/ت
یک ماهه که من مثل دزد ها میام بیرون که شین وو پیدام نکنه امروز باید آزمایش میدادم تا ببینم حالم بهتره یانه تو این یک ماه کوک ی پروژه خیلی بزرگ گرفت ولی از اون هشت صد میلیون وونیه رد شد ولی قرار داد جدیدش خیلی بهتره چون هروز براش پیشنهاد قرار داد میاد و اونم حسابی سرش شلوغه جونگ سو رو نمیتونم مهدکودک بزارم چون میترسم شین وو پیداش کنه بخاطر همین ی پرستار براش گرفتم که خودمم کار های خونه رو انجام بدم
۲ساعت بعد
از زبان ا/ت
آزمایش دادم خدا رو شکر بیماریم کمتر شده و دکتر گفت نیازی به عمل نیست داشتم آروم راه میرفتم که یهو یکی اومد زد بهم
خیلی ترسیدم تا اینکه بهم گفت_دکتر چی گفت
از صداش فهمیدم کوکه و خیالم راحت شد
+میدونی چقدر ترسیدم
_ببخشید بیب
+چرا اومدی مگه کار نداشتی
_نه امروز حال معمار خوب نبود بخاطر همین زود تعطیل شدیم
_آهان
_دکتر چی گفت
+هیچی فقط باید تا یک ماه دیگه دارو مصرف کنم و نیازی به عمل نیست
_ا/ت دیدی گفتم خوب میشی دیدی عاشقتممممم
(لباش رو گذاشت رو لبای ا/ت)
×به به ببین کی اینجاست
+تو..... این..
_چی میخوای عوضی
×زنتو
_تو غلط کردی
+ولمون کن عوضی برو دست از سرمون بردار
(شین وو اسلحه رو دراورد )
×حرف دهنتو بفهم وگرنه ی تیر حرومتون میکنم
_برو اونور
×نرم چی میشه
_اینجوری
(کوک با مشت زد تو دهن شین وو بعدش که اسلحه از دستش افتاد نشست روش و شروع کرد به زدنش ا/ت هم برای اینکه شین وو دوباره اسلحه رو بر نداره اسلحه رو برداشت و برداشت و کوک انقدر مشت زد تو صورت شین وو که دیگه شین وو نمیتونست بلند شه )
_حالا فهمیدی چی میشه حرومزاده
+کوک تورو خدا بیا بریم
_بریم عزیزم
_میدونی اگر ۵ دقیقه دیر تر میومدم چی میشد
+عزیزم قول میدم که بیشتر حواسم به خودم باشه
_افرین حالا بگو ببینم چرا قهر کردی
+چون اصلا کمکم نمیکنی فقط داری با تلفن حرف میزنی
_عزیزم معذرت میخوام ولی دارم ی قرار داد بزرگ میبندم
+چقدر بزرگ
_نزدیگ ۸۰۰۰۰۰۰۰۰ میلیون وون میشه
(هشت صد میلیون وون)
+واقعا
_اره
+خوب الان باید چیکار کنی
_هیچی الان داشتم جزئیات رو مینوشتم تا طراحی کنم و ببینم طرح هام رو میپسندن یا نه
+اوهوم
یک ماه بعد
از زبان ا/ت
یک ماهه که من مثل دزد ها میام بیرون که شین وو پیدام نکنه امروز باید آزمایش میدادم تا ببینم حالم بهتره یانه تو این یک ماه کوک ی پروژه خیلی بزرگ گرفت ولی از اون هشت صد میلیون وونیه رد شد ولی قرار داد جدیدش خیلی بهتره چون هروز براش پیشنهاد قرار داد میاد و اونم حسابی سرش شلوغه جونگ سو رو نمیتونم مهدکودک بزارم چون میترسم شین وو پیداش کنه بخاطر همین ی پرستار براش گرفتم که خودمم کار های خونه رو انجام بدم
۲ساعت بعد
از زبان ا/ت
آزمایش دادم خدا رو شکر بیماریم کمتر شده و دکتر گفت نیازی به عمل نیست داشتم آروم راه میرفتم که یهو یکی اومد زد بهم
خیلی ترسیدم تا اینکه بهم گفت_دکتر چی گفت
از صداش فهمیدم کوکه و خیالم راحت شد
+میدونی چقدر ترسیدم
_ببخشید بیب
+چرا اومدی مگه کار نداشتی
_نه امروز حال معمار خوب نبود بخاطر همین زود تعطیل شدیم
_آهان
_دکتر چی گفت
+هیچی فقط باید تا یک ماه دیگه دارو مصرف کنم و نیازی به عمل نیست
_ا/ت دیدی گفتم خوب میشی دیدی عاشقتممممم
(لباش رو گذاشت رو لبای ا/ت)
×به به ببین کی اینجاست
+تو..... این..
_چی میخوای عوضی
×زنتو
_تو غلط کردی
+ولمون کن عوضی برو دست از سرمون بردار
(شین وو اسلحه رو دراورد )
×حرف دهنتو بفهم وگرنه ی تیر حرومتون میکنم
_برو اونور
×نرم چی میشه
_اینجوری
(کوک با مشت زد تو دهن شین وو بعدش که اسلحه از دستش افتاد نشست روش و شروع کرد به زدنش ا/ت هم برای اینکه شین وو دوباره اسلحه رو بر نداره اسلحه رو برداشت و برداشت و کوک انقدر مشت زد تو صورت شین وو که دیگه شین وو نمیتونست بلند شه )
_حالا فهمیدی چی میشه حرومزاده
+کوک تورو خدا بیا بریم
_بریم عزیزم
۳۰.۹k
۱۹ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.