تک پارتی جیمین
(درخواستی)
ا/ت: رو تخت دراز کشیده بودم.از دیشب حالم خیلی بد بود.چند بار خواستم به جیمین بگم اما چون باهاش قهر بودم بهش چیزی نگفتم.جمیمن از خونه رفت بیرون از دیشب باهام حرف نزده بود دیشب هم رو کاناپه خوابیده بود.با زور از جام بلند شدم رفتم سمت آشپز خونه.یه لیوان برداشتم تا آب بخورم اما چون سرم گیج رفت لیوان از دستم افتاد شکست.همین ک خواستم خورده شیشه هارو از کف زمین جمع کنم دستم برید .اوه خدای من از این بدتر نمیشه.
سر گیجه شدیدی داشتم دستمو بستم خواستم برم رو کاناپه بشینم ک سرم گیج رفت افتادم تنها صدایی آخرین صدایی ک شنیدم صدای جیمین بود.
چشمامو باز کردم تو بیمارستان بودم رو تخت دراز کشیده بودم خواستم بشینم ک جیمین امد سمتم گفت بزار کمکت کنم.ا/ ت: لازم نکرده جیمین پس زدم خودم به سختی نشستم .جیمین: اخم کرد گفت چرا این. جوری میکنی ها داری اذیتم میکنی .ا/ ت: اذیت ! هه اینو. گفتم حالم بد تر شد حس کردم حالت تهوع دارم سطل کنار تخت برداشتم تو خون بالا آوردم جیمین خیلی ترسیده بود .جیمین: ا/ ت خوبی چرا دهنت پر از خون شده
پرستارررر
پرستار همسرم حالش بد شده پرستاررر... پ ..پرستار.. (داد)
ا/ ت: پرستار ها امدن بهم رسیدگی کردن بهم یه سرم زدن ک باعث شد خوابم ببره چون آرام بخش داشت .بعد یک ساعت چشمامو باز کردم گیچ بودم فقط دست جیمین حس میکردم ک داشت نوازشم میکرد به صورتش نگاهی انداختم ک خیس اشک بود چشمای خوشگلش قرمز شده بود. با صدای گرفته گفتم جیمین میشه بغلم کنی؟ جیمین محکم بغلم کرد گفت: ا/ ت عشقم انقدر لجباز نباش خب! هر وقت تو هر شرایطی ک بودی حالت بو بود بهم بگو میدونی اگ دیشب میگفتی بهم حالت بد تر نمیشد؟ دیوونه. میدونی ک عاشقم اگ بلایی سرت بیاد میمیرم لطفا هر وقت حالت بد بود بهم. بگو خب؟
ا/ ت: باشه دوست دارم جیمینا
جیمین: منم دوست دارم ولی بهم نگو جیمینا
ا/ ت: باشه جیمینا
جیمین آروم خندید ❤
جیمین: حالت خوب شد جیمینا تبدیل میشه به دیدی خانم پارک فهمیدی تا تو باشی دیگ نگی جیمینا
#بی_تی_اس
لایک کننن❤درخواست تک پارتی.سناریو داشتین بگین در خدمتم👉
ا/ت: رو تخت دراز کشیده بودم.از دیشب حالم خیلی بد بود.چند بار خواستم به جیمین بگم اما چون باهاش قهر بودم بهش چیزی نگفتم.جمیمن از خونه رفت بیرون از دیشب باهام حرف نزده بود دیشب هم رو کاناپه خوابیده بود.با زور از جام بلند شدم رفتم سمت آشپز خونه.یه لیوان برداشتم تا آب بخورم اما چون سرم گیج رفت لیوان از دستم افتاد شکست.همین ک خواستم خورده شیشه هارو از کف زمین جمع کنم دستم برید .اوه خدای من از این بدتر نمیشه.
سر گیجه شدیدی داشتم دستمو بستم خواستم برم رو کاناپه بشینم ک سرم گیج رفت افتادم تنها صدایی آخرین صدایی ک شنیدم صدای جیمین بود.
چشمامو باز کردم تو بیمارستان بودم رو تخت دراز کشیده بودم خواستم بشینم ک جیمین امد سمتم گفت بزار کمکت کنم.ا/ ت: لازم نکرده جیمین پس زدم خودم به سختی نشستم .جیمین: اخم کرد گفت چرا این. جوری میکنی ها داری اذیتم میکنی .ا/ ت: اذیت ! هه اینو. گفتم حالم بد تر شد حس کردم حالت تهوع دارم سطل کنار تخت برداشتم تو خون بالا آوردم جیمین خیلی ترسیده بود .جیمین: ا/ ت خوبی چرا دهنت پر از خون شده
پرستارررر
پرستار همسرم حالش بد شده پرستاررر... پ ..پرستار.. (داد)
ا/ ت: پرستار ها امدن بهم رسیدگی کردن بهم یه سرم زدن ک باعث شد خوابم ببره چون آرام بخش داشت .بعد یک ساعت چشمامو باز کردم گیچ بودم فقط دست جیمین حس میکردم ک داشت نوازشم میکرد به صورتش نگاهی انداختم ک خیس اشک بود چشمای خوشگلش قرمز شده بود. با صدای گرفته گفتم جیمین میشه بغلم کنی؟ جیمین محکم بغلم کرد گفت: ا/ ت عشقم انقدر لجباز نباش خب! هر وقت تو هر شرایطی ک بودی حالت بو بود بهم بگو میدونی اگ دیشب میگفتی بهم حالت بد تر نمیشد؟ دیوونه. میدونی ک عاشقم اگ بلایی سرت بیاد میمیرم لطفا هر وقت حالت بد بود بهم. بگو خب؟
ا/ ت: باشه دوست دارم جیمینا
جیمین: منم دوست دارم ولی بهم نگو جیمینا
ا/ ت: باشه جیمینا
جیمین آروم خندید ❤
جیمین: حالت خوب شد جیمینا تبدیل میشه به دیدی خانم پارک فهمیدی تا تو باشی دیگ نگی جیمینا
#بی_تی_اس
لایک کننن❤درخواست تک پارتی.سناریو داشتین بگین در خدمتم👉
۲۰.۲k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.