قانون اول 🔪 p8
بعد با حرص رفت
کوک و بقیه:اگه اتفاقی بیفته ما کمکت نمیکنیم
ا.ت:منم نمیخوام که کمکم کنید
بعد رفت تو راه با عصبانیت میرفت که اکسش رو دید و رفت پیشش
(اسم اکسش هونسو)
هونسو: سلام ا.ت
ا.ت:سلام
هونسو:اینجا چیکار میکنی؟
ا.ت:داشتم میرفتم که دیدم اینجایی
هونسو:ا.ت
ا.ت:هوم
هونسو:میخوام رلتم باشی
ا.ت:مگه نیس....
هونسو:میخوام باهم صمیمی تر بشیم
ا.ت:باشه
بعد همو بغل کردن و خدافظی کردن
توراه برگشت ا.ت همش داشت به حرف هونسو فکر میکرد واقا خوشحال بودش که خورد به ینفر و افتاد و اون مرد هم خرید هاش افتاد
مرده: هوییی دختره احمق حواست کجاس؟(داد)
ا.ت: ببهشید متاسفم
مرده:میدونی چقدر پولشون رو داده بودم حالا میخوای چه غلطی کنی؟(داد)
ا.ت: آقا معذرت خواهی کردم ببخشید دیگه چقدر پولشع که بدم
مرده:.........(مثلا گفت)
ا.ت:این خیلی زیاده میتونم قسط قسط بهتون بدم
مرده:دختره احمق
دستش رو آورد سمت صورت ا.ت و ا.ت چشماش رو بست
ویو ا.ت
خواست بهم سیلی بزنه که چشمام رو بستم ولی سوزشی حس نکردم چشمام رو باز کردم دیدم جیمین دستش رو گرفته و بقیه هم پشتم وایسادن اونا اینجا چیکار میکردن
مرده:عوضی دستمو ول کن اخخخ چرا فشار میدی؟
جیمین:واقا میخواستی رو یه دختر دست بلند کنی؟
مرده:این دختره هر*زه ای که میبینی اول یه پسر رو بغل میکنه و بعد با خنده خنده به من میخوره و همه وسایل هام میریزه(عصبی)
ویو ا.ت
بهم گفت هر*زه؟ اون عوضی دید من هونسو رو بغل کردم برگشتم پشتم دیدم اعضا عصبی دارن نگام میکنن سریع سرم رو برگردوندم
جیمین:پولش رو میدیم
مرده:شما چیکاره این دختره هستید؟
جیمین:ما ؟
مرده:آره
جیمین:ما یکیش هستیم به کسی مربوط نیس پولتون چقدره بدم ؟
ویو ا.ت
جیمین پوله اون مرده رو داد واقا چرا بهم کمک میکنن هنوز دوزانو رو زمین نشسته بودن و پام زخم شده بود با اون هیکل برخورد کردن و داغون شدم که یهو
کوک:اون پسره کی بود؟
ا.ت:.....(سکوت)
تهیونگ و بقیه :مگه سوال نپرسید؟
ا.ت:دوس ....دوس...دوست نزدیکمه
کوک:آها تو با همه پسرا صمیمی ایا
ا.ت:نخیر
نامجون:نمیخوای از زمین پاشی همه جات بیرونه
ا.ت:به خودم ربط داره
جی هوپ: بچه پاشو از زمین
ا.ت: نمیخوامممم
جین و شوگا:مگه با تو نیستیم
ا.ت:منم گفتم نمیخوام
کوک و بقیه:اگه اتفاقی بیفته ما کمکت نمیکنیم
ا.ت:منم نمیخوام که کمکم کنید
بعد رفت تو راه با عصبانیت میرفت که اکسش رو دید و رفت پیشش
(اسم اکسش هونسو)
هونسو: سلام ا.ت
ا.ت:سلام
هونسو:اینجا چیکار میکنی؟
ا.ت:داشتم میرفتم که دیدم اینجایی
هونسو:ا.ت
ا.ت:هوم
هونسو:میخوام رلتم باشی
ا.ت:مگه نیس....
هونسو:میخوام باهم صمیمی تر بشیم
ا.ت:باشه
بعد همو بغل کردن و خدافظی کردن
توراه برگشت ا.ت همش داشت به حرف هونسو فکر میکرد واقا خوشحال بودش که خورد به ینفر و افتاد و اون مرد هم خرید هاش افتاد
مرده: هوییی دختره احمق حواست کجاس؟(داد)
ا.ت: ببهشید متاسفم
مرده:میدونی چقدر پولشون رو داده بودم حالا میخوای چه غلطی کنی؟(داد)
ا.ت: آقا معذرت خواهی کردم ببخشید دیگه چقدر پولشع که بدم
مرده:.........(مثلا گفت)
ا.ت:این خیلی زیاده میتونم قسط قسط بهتون بدم
مرده:دختره احمق
دستش رو آورد سمت صورت ا.ت و ا.ت چشماش رو بست
ویو ا.ت
خواست بهم سیلی بزنه که چشمام رو بستم ولی سوزشی حس نکردم چشمام رو باز کردم دیدم جیمین دستش رو گرفته و بقیه هم پشتم وایسادن اونا اینجا چیکار میکردن
مرده:عوضی دستمو ول کن اخخخ چرا فشار میدی؟
جیمین:واقا میخواستی رو یه دختر دست بلند کنی؟
مرده:این دختره هر*زه ای که میبینی اول یه پسر رو بغل میکنه و بعد با خنده خنده به من میخوره و همه وسایل هام میریزه(عصبی)
ویو ا.ت
بهم گفت هر*زه؟ اون عوضی دید من هونسو رو بغل کردم برگشتم پشتم دیدم اعضا عصبی دارن نگام میکنن سریع سرم رو برگردوندم
جیمین:پولش رو میدیم
مرده:شما چیکاره این دختره هستید؟
جیمین:ما ؟
مرده:آره
جیمین:ما یکیش هستیم به کسی مربوط نیس پولتون چقدره بدم ؟
ویو ا.ت
جیمین پوله اون مرده رو داد واقا چرا بهم کمک میکنن هنوز دوزانو رو زمین نشسته بودن و پام زخم شده بود با اون هیکل برخورد کردن و داغون شدم که یهو
کوک:اون پسره کی بود؟
ا.ت:.....(سکوت)
تهیونگ و بقیه :مگه سوال نپرسید؟
ا.ت:دوس ....دوس...دوست نزدیکمه
کوک:آها تو با همه پسرا صمیمی ایا
ا.ت:نخیر
نامجون:نمیخوای از زمین پاشی همه جات بیرونه
ا.ت:به خودم ربط داره
جی هوپ: بچه پاشو از زمین
ا.ت: نمیخوامممم
جین و شوگا:مگه با تو نیستیم
ا.ت:منم گفتم نمیخوام
۹.۶k
۲۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.