تک پارتی جین لایک یادت نره با تشکر
ویو ا.ت
سلام من ا.ت هستم من تو یه رستوران کار میکنم
تو این چند روز یه پسره همش منو دنبال میکنه امشب تصمیم کرفتم بهش بگم
فلش بک به ساعت ۱ شب
ساعت کاریم تموم شد دیدم پسره اون گوشه وایساده تا راه افتادم اونم امد دنبالم رفتم تو کوچه که وقتی امد جلوش وایسم
ویو جین
سلام من جین هستم من عاشق یه دختره شدم که تو رستوران کار میکنه من هر شب دنبالش میکنم امشبم دنبالش کردم که پیچد تو کوچه یهو خوردم به یه نفر همون دختره بود گفت
ا.ت . چرا منو دنبال میکنی هاااا باداد
جین . چون عاشقتم
ا.ت . چی داری میگی من اصن تو رو نمیشناسم با این ماسک و کلاه
جین. باشه
ا.ت . یهو هم ماسک و هم کلاه هشو برداش چی نه باورم نمیشه این جینه
ادمین ویو
خب بچه ها جین با ا.ت قبلن تو یه دانشکاه بودن که جین عاشق ا.ت بود ولی ا.ت زیاد دوسش نداشت برای همین اعتراف جین و رد کرد (دختره بیشعور)
پایان ادمین ویو
ا.ت . جین خودتی
جین . عه پس منو شناختی اره خودمم چه نکنه دلت برام تنگ شده بود امدم دلتوو بدزدم
ا.ت . چیم..
که حرف ا.ت به بوسیدی جین قط شد
ا.ت .یااا این چه کاری بود هااا با خجالت
راسش من جینو دوست داشتم ولی فکر میکردم اون من دوست نداره همه اینارو تو دلش گفت
جین . چرا خجالت میکشی هاا
ا.ت . ها چی هیچی یه سوال
جین. جانم بپرس . من حسود نیستم .
ا.ت . تو واقعا منو دوست داری
جین . معلومه که اره ول.....
حرف جین به بوسه ی ا.ت تموم شد
ا.ت . منم دوستت دارم
جین . من بیشتر .
ادمین ویو
اون شب ا.ت رفت خونه جین
فلش بک به ۳ ماه بعد
خب امروز عروسی ا.ت و جین هست
اونا با خوبی و خوشی به زندگیشون ادامه دادن
اهان تازه صاحب یه بچه هم شدن
پایان
ای دستم شکست لایک کن
سلام من ا.ت هستم من تو یه رستوران کار میکنم
تو این چند روز یه پسره همش منو دنبال میکنه امشب تصمیم کرفتم بهش بگم
فلش بک به ساعت ۱ شب
ساعت کاریم تموم شد دیدم پسره اون گوشه وایساده تا راه افتادم اونم امد دنبالم رفتم تو کوچه که وقتی امد جلوش وایسم
ویو جین
سلام من جین هستم من عاشق یه دختره شدم که تو رستوران کار میکنه من هر شب دنبالش میکنم امشبم دنبالش کردم که پیچد تو کوچه یهو خوردم به یه نفر همون دختره بود گفت
ا.ت . چرا منو دنبال میکنی هاااا باداد
جین . چون عاشقتم
ا.ت . چی داری میگی من اصن تو رو نمیشناسم با این ماسک و کلاه
جین. باشه
ا.ت . یهو هم ماسک و هم کلاه هشو برداش چی نه باورم نمیشه این جینه
ادمین ویو
خب بچه ها جین با ا.ت قبلن تو یه دانشکاه بودن که جین عاشق ا.ت بود ولی ا.ت زیاد دوسش نداشت برای همین اعتراف جین و رد کرد (دختره بیشعور)
پایان ادمین ویو
ا.ت . جین خودتی
جین . عه پس منو شناختی اره خودمم چه نکنه دلت برام تنگ شده بود امدم دلتوو بدزدم
ا.ت . چیم..
که حرف ا.ت به بوسیدی جین قط شد
ا.ت .یااا این چه کاری بود هااا با خجالت
راسش من جینو دوست داشتم ولی فکر میکردم اون من دوست نداره همه اینارو تو دلش گفت
جین . چرا خجالت میکشی هاا
ا.ت . ها چی هیچی یه سوال
جین. جانم بپرس . من حسود نیستم .
ا.ت . تو واقعا منو دوست داری
جین . معلومه که اره ول.....
حرف جین به بوسه ی ا.ت تموم شد
ا.ت . منم دوستت دارم
جین . من بیشتر .
ادمین ویو
اون شب ا.ت رفت خونه جین
فلش بک به ۳ ماه بعد
خب امروز عروسی ا.ت و جین هست
اونا با خوبی و خوشی به زندگیشون ادامه دادن
اهان تازه صاحب یه بچه هم شدن
پایان
ای دستم شکست لایک کن
۴.۰k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.