𝗺𝘆 𝗰𝗿𝘂𝗲𝗹 𝗺𝗮𝘀𝘁𝗲𝗿
#𝗺𝘆_𝗰𝗿𝘂𝗲𝗹_𝗺𝗮𝘀𝘁𝗲𝗿
𝗽𝗮𝗿𝘁 10
ات:یااااااا
تهیونگ:نمیشه؟(ناراحت)
ات:.........
تهیونگ:باشه فهمیدم(ناراحت)
ات:تهیونگ
تهیونگ:.........
ات:ته ته ناراحت شدی؟
تهیونگ:نه بیخیال بیا نوشیدنی هامونو بخوریم
ات:اوکی
(خواستن بخورن که)
تهیونگ:این الکل چرا بو میده
ات:کو بزار ببینم.......آره بو میده بزار برات عوضش کنم
ات:رفتم پیش گارسون
گارسون:مشکلی پیش امده؟
ات:بله فقط این الکلتون بو میده
گارسون:اوه خیلی خیلی معذرت میخوام الان براتون عوضش میکنم
ات:باشه مشکلی نیست فقط میشه توی الکل قرص تحری*ک کننده بریزین
گارسون:ولی....
ات:نگران نباش من دوست دخترشم اتفاقی نمی افته
گارسون:بله....بفرمایید
ات:ممنون
(رفت پیش تهیونگ)
تهیونگ:چرا اینقدر طولش دادی(دست ات رو میگیره دوباره مینشونه رو پاهاش)
ات:ببخشید...بیا اینم الکلت نوش جون
تهیونگ:مرسی بیبی گرل˘ ³˘(هردوشون شروع میکنن به نوشیدن)
(چند دقیقه بعد)
تهیونگ:اوففففف......اوفففف چقدر گرمه
ات:گرم نیست که
تهیونگ:وایییی خیلی گرمه خیلیییی اوفففففف(نفس نفس)
ات:همون لحظه زیرم یه چیز خیلی بزرگ دراز حس کردم فهمیدم دیک تهیونگه
تهیونگ:(نفس نفس)
ات:تهیونگ....اگه بخوای من هستم
تهیونگ:ولی تو دوست نداری که(نفس نفس با عرق ریختن)
ات:کی گفته تو میدونی خیلی از دخترا دوست دارن برای یبارم شده زیرت باشن بعدشم اول فکر میکردم هوسه ولی الان که نگاه میکنم فهمیدم واقعا عاشقمی
تهیونگ:پس الان اجازه رو دارم؟
ات:آره
شرط:20 لایک
𝗽𝗮𝗿𝘁 10
ات:یااااااا
تهیونگ:نمیشه؟(ناراحت)
ات:.........
تهیونگ:باشه فهمیدم(ناراحت)
ات:تهیونگ
تهیونگ:.........
ات:ته ته ناراحت شدی؟
تهیونگ:نه بیخیال بیا نوشیدنی هامونو بخوریم
ات:اوکی
(خواستن بخورن که)
تهیونگ:این الکل چرا بو میده
ات:کو بزار ببینم.......آره بو میده بزار برات عوضش کنم
ات:رفتم پیش گارسون
گارسون:مشکلی پیش امده؟
ات:بله فقط این الکلتون بو میده
گارسون:اوه خیلی خیلی معذرت میخوام الان براتون عوضش میکنم
ات:باشه مشکلی نیست فقط میشه توی الکل قرص تحری*ک کننده بریزین
گارسون:ولی....
ات:نگران نباش من دوست دخترشم اتفاقی نمی افته
گارسون:بله....بفرمایید
ات:ممنون
(رفت پیش تهیونگ)
تهیونگ:چرا اینقدر طولش دادی(دست ات رو میگیره دوباره مینشونه رو پاهاش)
ات:ببخشید...بیا اینم الکلت نوش جون
تهیونگ:مرسی بیبی گرل˘ ³˘(هردوشون شروع میکنن به نوشیدن)
(چند دقیقه بعد)
تهیونگ:اوففففف......اوفففف چقدر گرمه
ات:گرم نیست که
تهیونگ:وایییی خیلی گرمه خیلیییی اوفففففف(نفس نفس)
ات:همون لحظه زیرم یه چیز خیلی بزرگ دراز حس کردم فهمیدم دیک تهیونگه
تهیونگ:(نفس نفس)
ات:تهیونگ....اگه بخوای من هستم
تهیونگ:ولی تو دوست نداری که(نفس نفس با عرق ریختن)
ات:کی گفته تو میدونی خیلی از دخترا دوست دارن برای یبارم شده زیرت باشن بعدشم اول فکر میکردم هوسه ولی الان که نگاه میکنم فهمیدم واقعا عاشقمی
تهیونگ:پس الان اجازه رو دارم؟
ات:آره
شرط:20 لایک
۷۴۶
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.