the scary heart of a master
parts ⁹
که یدفعه صدای جیغی از عمارت اومد، خیلی
هم عجیب نبود چون دختره با این چیزایی که کوک میگفت تا الان باید خود کشی میکرد
ریلکس با قدم های آروم وارد عمارت شد و روبه آجوما که داشت از پله ها پایین میومد گفت +چی شده
_ارباب، خانوم گفتن که زیر زمین بوی خون میده بوش اونو ترسونده میگه اذیت میشه شبا نمیتونه بخوابه
آجوما گفت و کوک رو تنها گذاشت، حدس کوک درست بود این دختره یه دیوونه ی به تمام معناست، آخه به خاطر خون جیغ میزنن به ظرفیت، و رفت بالا
و در اتاق ا/ت رو با شدن باز کرد
قصد داشت یکم اذیتش کنه.
+چه خبره عوضی هی جیغ میزنی خونه بابات نیست که یه کاری میکنم تو همون زیر زمینه خونم بپوسی
_بوی خون میاد، من بدم میاد ترسناکه
+اسکل مگه بوی خونو تا بحال دیدی که میگه ترسناکه،من تورو دیوونه نکنم یه بلایی سرم میاریاا
_واییییییییییی حالم بده
+چته عین الاغ خرناس میکشی جغجغه
بگیرم همین الان....وای آخر توی هرزه منو به باد میدی
_شما هیچی نمیفهمید،حداقل بهم نشون بدید زیر زمین چخبره ، اینجور خوابم نمیبره
+که دوباره جیغ بکشی قول میدم با صحنه بدتری روبرو میشی
_ارباب تروخدا میترسم
+گمشو بیا تو اتاق من پیش خودم ترسو
_پیش شما؟
+کری؟
_حالا که فکرشو میکنم پیش شما بهتره تا اینجا.
+گمشو
کوک گفت و ا/ت با خوشحالی وسایلش برداشت و به اتاق اربابش میرفت کوک در رو باز کرد و ا/ت با کله رفت داخل
+هوی یبار دیگه ببینیم از این کارا کنی میدونی که دونه دونه موهاتو میکنم
کوک گفت و به ا/ت که با دهن باز به اتاق خیره بود نگاه کرد و از شدت خنده روشو اونور کرد و خندید و برگشت
_وای ارباب عجب اتاقی دارین اما چرا همش سیاه خاکستریه آدم میترسه خب
+فوضولیش به تو نیومده حالا هم بتمرگ
_کجا؟ رو زمین؟
+نه په رو تخت
_نمیتونم ارباب
+ببین عوضی تا همین الانشم همه ی ابهتو منو ار بین بردی یبار دیگه روی خوشی بهت نشون نمیدما
_ببین ارباب چشم ولی به لطف کتک هایی که شما زدین اگه رو زمین بخوابم صد درصد نفله میشم
+به درک، چه بهتر ......
هیچوقت جای حساس کات نمیکنم چون دوستون دارم😂😂🤩💜
که یدفعه صدای جیغی از عمارت اومد، خیلی
هم عجیب نبود چون دختره با این چیزایی که کوک میگفت تا الان باید خود کشی میکرد
ریلکس با قدم های آروم وارد عمارت شد و روبه آجوما که داشت از پله ها پایین میومد گفت +چی شده
_ارباب، خانوم گفتن که زیر زمین بوی خون میده بوش اونو ترسونده میگه اذیت میشه شبا نمیتونه بخوابه
آجوما گفت و کوک رو تنها گذاشت، حدس کوک درست بود این دختره یه دیوونه ی به تمام معناست، آخه به خاطر خون جیغ میزنن به ظرفیت، و رفت بالا
و در اتاق ا/ت رو با شدن باز کرد
قصد داشت یکم اذیتش کنه.
+چه خبره عوضی هی جیغ میزنی خونه بابات نیست که یه کاری میکنم تو همون زیر زمینه خونم بپوسی
_بوی خون میاد، من بدم میاد ترسناکه
+اسکل مگه بوی خونو تا بحال دیدی که میگه ترسناکه،من تورو دیوونه نکنم یه بلایی سرم میاریاا
_واییییییییییی حالم بده
+چته عین الاغ خرناس میکشی جغجغه
بگیرم همین الان....وای آخر توی هرزه منو به باد میدی
_شما هیچی نمیفهمید،حداقل بهم نشون بدید زیر زمین چخبره ، اینجور خوابم نمیبره
+که دوباره جیغ بکشی قول میدم با صحنه بدتری روبرو میشی
_ارباب تروخدا میترسم
+گمشو بیا تو اتاق من پیش خودم ترسو
_پیش شما؟
+کری؟
_حالا که فکرشو میکنم پیش شما بهتره تا اینجا.
+گمشو
کوک گفت و ا/ت با خوشحالی وسایلش برداشت و به اتاق اربابش میرفت کوک در رو باز کرد و ا/ت با کله رفت داخل
+هوی یبار دیگه ببینیم از این کارا کنی میدونی که دونه دونه موهاتو میکنم
کوک گفت و به ا/ت که با دهن باز به اتاق خیره بود نگاه کرد و از شدت خنده روشو اونور کرد و خندید و برگشت
_وای ارباب عجب اتاقی دارین اما چرا همش سیاه خاکستریه آدم میترسه خب
+فوضولیش به تو نیومده حالا هم بتمرگ
_کجا؟ رو زمین؟
+نه په رو تخت
_نمیتونم ارباب
+ببین عوضی تا همین الانشم همه ی ابهتو منو ار بین بردی یبار دیگه روی خوشی بهت نشون نمیدما
_ببین ارباب چشم ولی به لطف کتک هایی که شما زدین اگه رو زمین بخوابم صد درصد نفله میشم
+به درک، چه بهتر ......
هیچوقت جای حساس کات نمیکنم چون دوستون دارم😂😂🤩💜
۲۶.۸k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.