پارت بیست و دو

ت:اره ولی اون حرفی که بهت زدم میدونی راستش مست بودم و حالیم نبود ببخشید

شوگا:مهم نیست

جیمین از بالا داد میزنه:عه مشکل دو تا اتاق بیشتر نداریم

شوگا:اییی خدا

کوک از بالا داد میزنه:وایستا میشه منو جیمین توی یه اتاق تو و شوگا توی ی اتاق

شوگا:من پایین میخابم تو بالا بخاب

ت:عه باشه

میرید میخابید

شوگا:نمیتونم اینجا بمونم اگه اذیت بشه چی

پتو رو بر میداره و میره روی کاناپه

ده دقیقه بعد
ت:اییییییییییییییییییی

شوگا میدوعه میاد بالا

شوگا:چیه زامبی ها حمله کردن

ا/ت میپری رو سر شوگا

ت:نه سوسک

شوگا:کوک بیا این سوسکو بگیر

کوک:ابلفضل فک کردم جن دیده

ت:مگه جنم وجود داره

جیمین:اره بالا سرت

ا/ت یهو میری پایین و داد میزنه که جیمین روی لباست سوسکه


جیمین:عه گوگولی بیا بریم بیرون

شوگا:بگیر بخواب

ت:نه میترسم

کوک:من رفتم بکپم

جیمین:منم برم بکپم

شوگا:باشه برو توی اتاق اومدم

ت:مرسییی

شوگا میاد توی اتاق

ت:عه چیزه چرا رفتی بیرون

شوگا:نمیدونم

ت:باشه بگیر بخواب تا صبح بلند بشی

شوگا خرپف میکنه

ت:جن وجود داره

صبح

کوک:اییی گشنمه

جیمین:منم خیلی

شوگا:خفه شید

ت:ای پام درد میکنه کمرم درد میکنه

شوگا:فک کنم بخواطر اینه که دیشب پریدی روی کلم

ت:اره ببخشید

شوگا:بریم غذا درست کنیم

ت:اره منم گشنمه

شوگا:برید بیرون میرم حموم

ت:باشه

بزار غذا درست کنم

تق تق صدای در

ت:کیه

پلیس:در رو باز کنید لطفا

ت:عه چی شده فک کنم بخواطر لی میونگ اومدن دیشب نکنه چیزیش شده شایدم بخواطر شوگا اومدن

پلیس:اگه باز نکنید میشکونمش

جیمین:نه باز میکنیم

پلیس:ما بخواطر ا/ت اومدیم

ت:چی شده

پلیس:.........

خماری بکشید

شرط ها
6 لایک
7 کامنت