پارت۳۸
پاشدم و رفتم جلو اینه کلی با خودم ور رفتم آخرش گفتم موهام رو باز بزارم شروع کردم فر کردن موهام ساعت ۶ شد که آرایش کردنمم حدود یک ساعت طول کشید پاشدم و رفتم سراغ این لباسه نمیخواستم بپوشم ولی واقعا نباید با کورش دهن به دهن بزاریم یه امشبه بلدم از خودم دفاع کنم همه این چند ساعت آماده شدن من با اهنگ بود این یعنی فول انرژی
وقتی لباس رو برداشتم یه استرس وحشتناکی سراغم اومد بابایی خودت به خدا بگو به دادم برسه تو نزدیک تری امشب قراره بدترین شب زندگیم باشه
لباسو پوشیدم ۵ دیقه مونده بود تا کورش بیاد داخل پس سریع لباس رو پوشیدم
-خب خب مثه اینکه درگیری
-نه اصلا تو چرا مث جن بو داده یهو وارد میشی
-جن که نه ولی اومدم داخل تو نفهمیدی
-اههه
-بده من برات ببندم
-نه نه خودم اینکارو میکنم
اومد پشتم و ..... بیا کامنت (چیز خواستی نیست ولی دلم نمیخواد گزارش شم ) زیپ رو کشید بالا و گفت تا ۱۵ دیقه دیگه پایین باش
-اوکی میام
وقتی لباس رو برداشتم یه استرس وحشتناکی سراغم اومد بابایی خودت به خدا بگو به دادم برسه تو نزدیک تری امشب قراره بدترین شب زندگیم باشه
لباسو پوشیدم ۵ دیقه مونده بود تا کورش بیاد داخل پس سریع لباس رو پوشیدم
-خب خب مثه اینکه درگیری
-نه اصلا تو چرا مث جن بو داده یهو وارد میشی
-جن که نه ولی اومدم داخل تو نفهمیدی
-اههه
-بده من برات ببندم
-نه نه خودم اینکارو میکنم
اومد پشتم و ..... بیا کامنت (چیز خواستی نیست ولی دلم نمیخواد گزارش شم ) زیپ رو کشید بالا و گفت تا ۱۵ دیقه دیگه پایین باش
-اوکی میام
۲.۸k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.