پادشاه من پارت ۸

_اورابونی؟
....
جیهوپ رو جی مینویسم

....
جی. گلمممممم چطوری؟ بعلش میکنه

_ اورابونیییییییییییییییی

جی . عزیزممممم چرا تو قصر زندگی میکنی؟

_ قضیه رو تعریف میکنه

جی. گندش بزنن

_ اوهوم

جی . هعی

جی. هنوزم گل منی نه؟

_ اوهوممممم چرا که نههه

جی. یکی انگار داره تعقیبمون میکنه

_ وایسااا نههههه

جی . چیشده؟

_ ریدمممم

جی. چرا؟

_به پادشاه نگفتم حتما یکیو فرستاده دنبالم برو قایم شو

جی. رف قایم شد

_ کیه؟

تهیونگ رو ته مینویسم

ته. اینجا چیکار میکنین بانو؟

_ امم اومدم یادی از بچگیم کنم اتفاقی افتاده؟

ته. آخه داشتین با یکی حرف میزدین انگا

_ با خودم بودم

ته . باشه پس بریم

_ باشه

ته. تو راه.. بانو

_ بله؟

ته. شما خیلی زیبایین

_ نظر لطفتونه

ته . لبخند مستطیلی

_ رسیدیم به اسب من

ته .پس خوشحال میشم باهم بریم

_ چرا که نه . لبخند


رفتن قصر...


+ ا/ت ؟

_ امپراطور؟

+ کجا بودی هاااا؟ . عربده

_ رفته بودم جنگل

ته. بانو با من رفتن امپراطور

+ تو ؟ چرا؟. داد

_ معذرت میخام نگفتم بهتون من با جناب تهیونگ رفته بودم جنگل برای چیدن تمشک ببخشید

ته. درسته لطفا مارو عفو کنی

+ بار دومت بود یبار دیگه یبار دیگه بفهمم بدجوری شکنجت میکنم

_ چشم معذرت میخام

+ خوبه از جلو چشام دور شو

_ چشم