ادامه ی پارت ۱
ادامه ی پارت ۱
خانواده ی من
( فردا )
( از دید نویسنده )
آنها سوار ماشین شدند و رفتند به سمت پیش دبستان ماکیا و تانیکو در راه باهم دیگه بازی میکردند
( وایسادن*)
مایکی : پیاده شید رسیدیم
میکو : مایکی من بچه هارو میبرم تو برو یجا پارک کن
( پیاده شدن* )
میکو : خوب بچه ها رسیدیم من دیگه میرم بای بای
ماکیا : بای بای
تانیکو : بای بای
( توی پیش دبستان )
( از دید تانیکو )
یکی داشت میرفت پیش ماکیا اون میخواست ماکیا رو بزنه من حواسم بهش بود که یهو یکی اومد سمتم منم زدم ناکاتش کردم که وقتی ماکیا رو نگاه کردم دیدم تعجب کردم با وجود قد کوتاهش تونست با پاهاش اون رو بزنه وقتی معلم ها اومدن و این رو دیدن از ترس بابا گفتن اونارو اخراج میکنن ( پایان پارت ۱ )
تا پارت بعدی بای
کپی ممنوع
خانواده ی من
( فردا )
( از دید نویسنده )
آنها سوار ماشین شدند و رفتند به سمت پیش دبستان ماکیا و تانیکو در راه باهم دیگه بازی میکردند
( وایسادن*)
مایکی : پیاده شید رسیدیم
میکو : مایکی من بچه هارو میبرم تو برو یجا پارک کن
( پیاده شدن* )
میکو : خوب بچه ها رسیدیم من دیگه میرم بای بای
ماکیا : بای بای
تانیکو : بای بای
( توی پیش دبستان )
( از دید تانیکو )
یکی داشت میرفت پیش ماکیا اون میخواست ماکیا رو بزنه من حواسم بهش بود که یهو یکی اومد سمتم منم زدم ناکاتش کردم که وقتی ماکیا رو نگاه کردم دیدم تعجب کردم با وجود قد کوتاهش تونست با پاهاش اون رو بزنه وقتی معلم ها اومدن و این رو دیدن از ترس بابا گفتن اونارو اخراج میکنن ( پایان پارت ۱ )
تا پارت بعدی بای
کپی ممنوع
۹۴
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.