بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
فراتر از ذهن های معمول :
ذهن نیز مؤنث و مذکر دارد. منظورم از این بیان، ذهن زن و مرد نیست دقت کن! بلکه مرادم کیفیت مؤنث یا مذکر بودن ذهن است. ذهن مذکر ابتدایی ترین نوع ذهن است. مدام می خواهد خود را بنمایاند. در مورد هر چیز دست به قضاوت می زند. آرام نیست، هجومی است و پیوسته در وضعیت برون فکنی به سر می برَد. و در یک کلام، دهنده است. ذهن مؤنث برتر از آن است. آرام و پذیرنده است. می گیرد. باز است و هجومی در کارش نیست. ذهن مذکر هجومی است. اینها دو کیفیت از ذهن اند که می توان در انسانها چه زن باشند چه مرد مشاهده نمود. اما این بدان معنا نیست که یک ذهن پیوسته مذکر و یا مؤنث باقی می ماند. بلکه ذهن حالتی چرخشی دارد. در مواقفی مذکر می شود و در مواقفی مؤنث. ذهن مؤنث وقتی دورِ مؤنث بودنش تمام شد به مخالف خودش تبدیل می شود. یعنی می شود ذهن مذکر. و بالعکس. لکن برتر از این دو کیفیت ذهنی، کیفیتی است که نه مذکر است و نه مؤنث. چنین کیفیتی بیرون از چرخه تذکیر و تأنیث است و سالک تنها در چنین موقفی است که به مقام مشاهده نائل می شود. به عبارتی سلوک برای رسیدن به چنین ذهن شفافی است که از چرخه دو قطب متضاد رها گشته است. چنین ذهنی یک ذهن آینه وار است. آنچه هستی بر او می تاباند، بی کم و کاست همان را به هستی باز می تاباند. او آینه تمام نمای هستی است. زیرا خالی و شفاف است. چنین ذهنی بی آنکه بخواهد، بشدت تأثیرگذار است. زیرا تمامیت هستی بشدت تأثیرگذار است. و او در اختیار تمامیت است. این یعنی اگر کسی با چنین سالکِ واصلی روبرو شود، بدون شک می تواند خود را به وضوح در آینه او نظاره کند. زیرا او تنها همان چیزی را باز می تاباند که دریافت کرده است. المؤمنُ مِرآةُ المؤمنِ - پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن، آينه مؤمن است.(كنز العمّال:(672 ـ 673)
فراتر از ذهن های معمول :
ذهن نیز مؤنث و مذکر دارد. منظورم از این بیان، ذهن زن و مرد نیست دقت کن! بلکه مرادم کیفیت مؤنث یا مذکر بودن ذهن است. ذهن مذکر ابتدایی ترین نوع ذهن است. مدام می خواهد خود را بنمایاند. در مورد هر چیز دست به قضاوت می زند. آرام نیست، هجومی است و پیوسته در وضعیت برون فکنی به سر می برَد. و در یک کلام، دهنده است. ذهن مؤنث برتر از آن است. آرام و پذیرنده است. می گیرد. باز است و هجومی در کارش نیست. ذهن مذکر هجومی است. اینها دو کیفیت از ذهن اند که می توان در انسانها چه زن باشند چه مرد مشاهده نمود. اما این بدان معنا نیست که یک ذهن پیوسته مذکر و یا مؤنث باقی می ماند. بلکه ذهن حالتی چرخشی دارد. در مواقفی مذکر می شود و در مواقفی مؤنث. ذهن مؤنث وقتی دورِ مؤنث بودنش تمام شد به مخالف خودش تبدیل می شود. یعنی می شود ذهن مذکر. و بالعکس. لکن برتر از این دو کیفیت ذهنی، کیفیتی است که نه مذکر است و نه مؤنث. چنین کیفیتی بیرون از چرخه تذکیر و تأنیث است و سالک تنها در چنین موقفی است که به مقام مشاهده نائل می شود. به عبارتی سلوک برای رسیدن به چنین ذهن شفافی است که از چرخه دو قطب متضاد رها گشته است. چنین ذهنی یک ذهن آینه وار است. آنچه هستی بر او می تاباند، بی کم و کاست همان را به هستی باز می تاباند. او آینه تمام نمای هستی است. زیرا خالی و شفاف است. چنین ذهنی بی آنکه بخواهد، بشدت تأثیرگذار است. زیرا تمامیت هستی بشدت تأثیرگذار است. و او در اختیار تمامیت است. این یعنی اگر کسی با چنین سالکِ واصلی روبرو شود، بدون شک می تواند خود را به وضوح در آینه او نظاره کند. زیرا او تنها همان چیزی را باز می تاباند که دریافت کرده است. المؤمنُ مِرآةُ المؤمنِ - پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن، آينه مؤمن است.(كنز العمّال:(672 ـ 673)
۵۷۴
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.