مثلث عشقی پارت ۶
ات ویو
با دل درد خیلی بدی از سرویس بهداشتی اومدم بیرون و با کمک کوک نشستم رو مبل
و کوک هم کنارم نشست
و نامجونم اون ورم نشست
نامجون و کوک:خوبی؟
+اره خوبم (زر میزنم)
همینجور ک کوک و نامجون بهم خیره بودن
با صدای باز شدن در نگاهم رفت سمت در
اعضا بودنننننن(تهیونگ،جین،شوگا،جیهوپ،جیمین)
ته:ما اومدیم
ته ویو
با اعضا وارد خونه شدیم و با صحنه ای ک دیدم شوکه شدیم
نامجون و کوک کنار یه دختر نشسته بودن
ک با نگاه متعجب گفتم
ته:اینجا چ خبره؟
نامی:توضیح بدیم؟
ته: سریع لطفا
کوک:خب داستان از این قراره ک...
ته ویو
بعد دادن توضیحات کافی کوک فهمیدم اونجور ک فک میکردم نیست
و گفتم
ته:خوشبختم خانم ات
شوگا:منم همینطور
جین :منم
جیهوپ:منم
جیمین:منم همینطور
ات در حال خر زوق شدن :همچنین
ات ویو
بعد دادن توضیحات کوک با بچه ها شروع ب حرف زدن درباره علاقم ب گروه و خودشون
گوشیم زنگ خورد سوبین بود
ات :بله سوبین چی شده ؟
سوبین:من خونم تو کجا گذاشتی رفتی تو ک حالت بد بود
ات:قزیش طولانیه میام بهت توضیح میدم توله
سوبین:اوک ولی حواست ب خودت باشه وقتی داری برمیگردی
ات:باش بای
ات :خب ببخشید مزاحم شدم دیگه رفت زحمت میکنم
کوک:مشکلی پیش اومده؟
هنوز خیلی زوده برا رفتن
تازه با هم اشنا شدیم
ته: اره راس میگه
ات:ببخشید ولی باید برم
نامی:پس بیاین یه قرار بزاریم همگی با هم بریم یه رستوران خوب
بعد تایید اعضا قرار گذاشتیم شنبه ساعت ۱ همو تو یه رستوران ببینیم
با دل درد خیلی بدی از سرویس بهداشتی اومدم بیرون و با کمک کوک نشستم رو مبل
و کوک هم کنارم نشست
و نامجونم اون ورم نشست
نامجون و کوک:خوبی؟
+اره خوبم (زر میزنم)
همینجور ک کوک و نامجون بهم خیره بودن
با صدای باز شدن در نگاهم رفت سمت در
اعضا بودنننننن(تهیونگ،جین،شوگا،جیهوپ،جیمین)
ته:ما اومدیم
ته ویو
با اعضا وارد خونه شدیم و با صحنه ای ک دیدم شوکه شدیم
نامجون و کوک کنار یه دختر نشسته بودن
ک با نگاه متعجب گفتم
ته:اینجا چ خبره؟
نامی:توضیح بدیم؟
ته: سریع لطفا
کوک:خب داستان از این قراره ک...
ته ویو
بعد دادن توضیحات کافی کوک فهمیدم اونجور ک فک میکردم نیست
و گفتم
ته:خوشبختم خانم ات
شوگا:منم همینطور
جین :منم
جیهوپ:منم
جیمین:منم همینطور
ات در حال خر زوق شدن :همچنین
ات ویو
بعد دادن توضیحات کوک با بچه ها شروع ب حرف زدن درباره علاقم ب گروه و خودشون
گوشیم زنگ خورد سوبین بود
ات :بله سوبین چی شده ؟
سوبین:من خونم تو کجا گذاشتی رفتی تو ک حالت بد بود
ات:قزیش طولانیه میام بهت توضیح میدم توله
سوبین:اوک ولی حواست ب خودت باشه وقتی داری برمیگردی
ات:باش بای
ات :خب ببخشید مزاحم شدم دیگه رفت زحمت میکنم
کوک:مشکلی پیش اومده؟
هنوز خیلی زوده برا رفتن
تازه با هم اشنا شدیم
ته: اره راس میگه
ات:ببخشید ولی باید برم
نامی:پس بیاین یه قرار بزاریم همگی با هم بریم یه رستوران خوب
بعد تایید اعضا قرار گذاشتیم شنبه ساعت ۱ همو تو یه رستوران ببینیم
۴.۷k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.