♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!!
nancy and jin🌑
parte 7:)
•. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •.
(ع سلام وانی دونه البته براتون مهم نی که من اومدم فیک بنویسیم:/)
هانا: نانسی؟
نانسی: ژان؟
هانا: ی چیزی بگمـ
نانسی: بگو
هانا: من جین هم دعوت کردم
نانسی: چییییییی؟؟؟؟ جینننننن؟؟؟ چرا دعوتش کردی؟؟؟
هانا: خوب نمیدونم دعوتش کردم دیگه
نانسی: خوب دلیلشو بهم بگوووو؟
هانا: نانسی پس چته بدبخت کاری نکرده اخه همه ی اونای که تو هتل کار میکردنو دعوت کنم یعنی نباید جینو دعوت میکردم؟
نانسی: ام... اره خوبه حواسم نبود
هانا: هعی... راستی چه لباست قشنگه
نانسی: مرسیی... راستی هانا
هانا: بله؟
نانسی: مهمونی کیا هستن؟
هان: خوب این مهمونی ماله یکی از دوستای من بوده بعد تو هتل کار میکرد تورو دعوت نکرد چون تورو نمیشناسه بعد منم بهش گفتم گفت باشه ولی... نمیدونم کیا میان
نانسی: ع؟ پس تو جینو دعوت نکردی؟
هانا: نه اون دعوت کرده
نانسی: واو
هانا رسید به مهمونی و... جای شیکی بود قشنگ بود... هانا ماشینو پارک کرد و پیاده شد منم پیاده شدم و به سمت در مهمونی رفتیم... بادیگارد ها درو ازمون باز کردن و ما هم رفتیم تو
نانسی: هانا؟
هانا: بله؟
نانسی: من هیچ وقت کسی درو ازم باز نکرده:/اولین باره
هانا: ع؟ اشکال ندره حالا دیگه شده
رفتیم تو مهمونی صدای اهنگ خیلی بلند بود و اونطرف هانا داشت حرف میزد منم صدای غازو می فهمیدم:/
منو هانا رفتیم ی جای نشستیم... گارسون اومد پیشمون
گارسون: سلام خانوما. چی میل دارین
هانا: نانسی چی میخوری؟
نانسی: من ی اب پرتغال
هانا: منم ی اب معدنی میخورم
گارسون: چشم براتون میارم
انقدر صدا بلنده که گوشم کر شده بود... داشتم اطرافمو نگا میکردم که.... جین رو دیدم:/که نشسته بود داشت با دوستاش حرف میزد...البته به من چه
نانسی: ع هانا
هانا: بله؟
نانسی: من باید برم سرویس بهداشتی
هانا: اوکی برو
نانسی: میترسم
هانا: ایسگا مون کردی؟ بابا ترس ندراه برو
نانسی: باشه:/
بلند شدم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم... و داشتم خودمو تو اینه نگا میکردم که.... ی مرد غریبه اومده بود اینجا:/جیغ زدم
نانسی: اینجا سرویس بهداشتیه زنونه س مرتیکهه (داد)
مرد: میخوامت(مست)
نانسی: ولم کنننن عوضیی(داد)
مرده داشت میومد سمتم که گلومو گرفت
مرد: من که گفتم میخوامت اشغال(مست)
جیغ کشیدم
ویو جین
داشتم با دوستام حرف میزدم که... صدای دختری شنیدم که داره جیغ میزنه شاید داره حرف میزنه:/بعد فهمیدم داره هی میگه کمک... صدای اهنگ خیلی زیاد بود بلند شدم و رفتم سرویس بهداشتیه زنونه. بدو بدو رفنم تو دیدم... ی مرده غریبه گلوی نانسیو گرفته... هلش دادم
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!!
nancy and jin🌑
parte 7:)
•. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •. •.
(ع سلام وانی دونه البته براتون مهم نی که من اومدم فیک بنویسیم:/)
هانا: نانسی؟
نانسی: ژان؟
هانا: ی چیزی بگمـ
نانسی: بگو
هانا: من جین هم دعوت کردم
نانسی: چییییییی؟؟؟؟ جینننننن؟؟؟ چرا دعوتش کردی؟؟؟
هانا: خوب نمیدونم دعوتش کردم دیگه
نانسی: خوب دلیلشو بهم بگوووو؟
هانا: نانسی پس چته بدبخت کاری نکرده اخه همه ی اونای که تو هتل کار میکردنو دعوت کنم یعنی نباید جینو دعوت میکردم؟
نانسی: ام... اره خوبه حواسم نبود
هانا: هعی... راستی چه لباست قشنگه
نانسی: مرسیی... راستی هانا
هانا: بله؟
نانسی: مهمونی کیا هستن؟
هان: خوب این مهمونی ماله یکی از دوستای من بوده بعد تو هتل کار میکرد تورو دعوت نکرد چون تورو نمیشناسه بعد منم بهش گفتم گفت باشه ولی... نمیدونم کیا میان
نانسی: ع؟ پس تو جینو دعوت نکردی؟
هانا: نه اون دعوت کرده
نانسی: واو
هانا رسید به مهمونی و... جای شیکی بود قشنگ بود... هانا ماشینو پارک کرد و پیاده شد منم پیاده شدم و به سمت در مهمونی رفتیم... بادیگارد ها درو ازمون باز کردن و ما هم رفتیم تو
نانسی: هانا؟
هانا: بله؟
نانسی: من هیچ وقت کسی درو ازم باز نکرده:/اولین باره
هانا: ع؟ اشکال ندره حالا دیگه شده
رفتیم تو مهمونی صدای اهنگ خیلی بلند بود و اونطرف هانا داشت حرف میزد منم صدای غازو می فهمیدم:/
منو هانا رفتیم ی جای نشستیم... گارسون اومد پیشمون
گارسون: سلام خانوما. چی میل دارین
هانا: نانسی چی میخوری؟
نانسی: من ی اب پرتغال
هانا: منم ی اب معدنی میخورم
گارسون: چشم براتون میارم
انقدر صدا بلنده که گوشم کر شده بود... داشتم اطرافمو نگا میکردم که.... جین رو دیدم:/که نشسته بود داشت با دوستاش حرف میزد...البته به من چه
نانسی: ع هانا
هانا: بله؟
نانسی: من باید برم سرویس بهداشتی
هانا: اوکی برو
نانسی: میترسم
هانا: ایسگا مون کردی؟ بابا ترس ندراه برو
نانسی: باشه:/
بلند شدم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم... و داشتم خودمو تو اینه نگا میکردم که.... ی مرد غریبه اومده بود اینجا:/جیغ زدم
نانسی: اینجا سرویس بهداشتیه زنونه س مرتیکهه (داد)
مرد: میخوامت(مست)
نانسی: ولم کنننن عوضیی(داد)
مرده داشت میومد سمتم که گلومو گرفت
مرد: من که گفتم میخوامت اشغال(مست)
جیغ کشیدم
ویو جین
داشتم با دوستام حرف میزدم که... صدای دختری شنیدم که داره جیغ میزنه شاید داره حرف میزنه:/بعد فهمیدم داره هی میگه کمک... صدای اهنگ خیلی زیاد بود بلند شدم و رفتم سرویس بهداشتیه زنونه. بدو بدو رفنم تو دیدم... ی مرده غریبه گلوی نانسیو گرفته... هلش دادم
۸.۷k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.