دختر اجاره ای🕸🖤
دختر اجاره ای🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ⁶
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤
بعد 10 دقیقه جنی توی بغل تهیونگ خوابش برد
تهیونگ جنی رو روی تخت درازش داد و خودش رفت روی زمین نشست
تهیونگ تمام شب رو داشت به جنی نگاه میکرد
[(فردا)]
جنی بیدار شد ولی تهیونگ نبود
اتاقو نگاه کرد
جنی: کجا رفته؟
که یه دفعه تهیونگ اومد داخل
تهیونگ: دنبال من میگشتی؟
و یه لبخند بزرگ زد
جنی: اومدین..
تهیونگ: پیتزا سفارش دادم
جنی از روی تخت بلند شد و تخت رو تمیز کرد
جنی: بفرماید بشینید
جنی رفت یه گوشه و تهیونگ رفت روی تخت نشست
تهیونگ غذارو بیرون آورد
تهیونگ: بیا بخور دیگه
جنی دوباره دورو برشو نگاه کرد و دید هیچکس نبود
با لکنت گفت: ب.ب.با مَنید؟؟
تهیونگ: پس با کی ام ؟
جنی گیج شد و نمیدونست چی بگه
تهیونگ بلند شد و طرف جنی رفت
دست جنی رو گرفت و روی تخت نشوندتش
[(صدای قلب جنی😂)]
تهیونگ: بخور😊
باهم خوردن
غذا تموم شد
تهیونگ: خوشمزه بود؟
جنی: بله
تهیونگ:پس خوبه
پنج دقیقه بعد..
تهیونگ: خب.. میشه بگی چجوری اومدی اینجا؟
جنی ساکت شد.. سرش رو انداخت پایین
جنی: میگم..
𝐩𝐚𝐫 ⁶
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤
بعد 10 دقیقه جنی توی بغل تهیونگ خوابش برد
تهیونگ جنی رو روی تخت درازش داد و خودش رفت روی زمین نشست
تهیونگ تمام شب رو داشت به جنی نگاه میکرد
[(فردا)]
جنی بیدار شد ولی تهیونگ نبود
اتاقو نگاه کرد
جنی: کجا رفته؟
که یه دفعه تهیونگ اومد داخل
تهیونگ: دنبال من میگشتی؟
و یه لبخند بزرگ زد
جنی: اومدین..
تهیونگ: پیتزا سفارش دادم
جنی از روی تخت بلند شد و تخت رو تمیز کرد
جنی: بفرماید بشینید
جنی رفت یه گوشه و تهیونگ رفت روی تخت نشست
تهیونگ غذارو بیرون آورد
تهیونگ: بیا بخور دیگه
جنی دوباره دورو برشو نگاه کرد و دید هیچکس نبود
با لکنت گفت: ب.ب.با مَنید؟؟
تهیونگ: پس با کی ام ؟
جنی گیج شد و نمیدونست چی بگه
تهیونگ بلند شد و طرف جنی رفت
دست جنی رو گرفت و روی تخت نشوندتش
[(صدای قلب جنی😂)]
تهیونگ: بخور😊
باهم خوردن
غذا تموم شد
تهیونگ: خوشمزه بود؟
جنی: بله
تهیونگ:پس خوبه
پنج دقیقه بعد..
تهیونگ: خب.. میشه بگی چجوری اومدی اینجا؟
جنی ساکت شد.. سرش رو انداخت پایین
جنی: میگم..
۶.۲k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.