𝑀𝑂𝑂𝑁 𝐿𝐼𝐺𝐻𝑇 PᴀRᴛ③
دستاشو و میزاره رو دستات که دوره شکمش بود
تو از پشت نگاش میکنی
اون موهای صاف و بورش تو هوا بود
نیم رخه صورتشو دیدی
انگار فرشته ها براش صورتشو کشیده بودن
مثله یه شاهزاده بود
و توهم شاهدختش
سرت و گذاشتی رو شونه هاش
حس میکردی الان که پیششی هیچکی نمیتونه بهت آسیب بزنه
قلبت به بوم بوم کردن افتاد
حسه عجیبی نسبت بهش داشتی
از زبانه ته
یهو سر شو گذاشت رو شونم
احساس کردم قلبم جاش تو سینم تنگه
بغض کردمممم!؟
فاککککککک
واسه چی بغض؟؟؟؟؟
سعی کرد گریه نکنه
نفسه عمیقی کشید
و اسب و گه داشت پیاده شدم و دسته ا/ت رو گرفتم که بیاد پایین
ولی افتاد روم و گرفتمش
تو بغله هم بودیم
چند دیقه همینطوری
که یهو هلم داد
ا/ت=آ...بریم بخوریم دیگههه الان سرد میشه
زیر انداز و پهن کرد
نشستیم و میه و آب پرتغال و کیک و خوردیممم
ناااایس بود
خیلی خوشم اومد
چطوری یه بچه شونزده ساله انقد میتونه خوشمزه درست کنه
(تو تهیونگ 16 سالتون بود)
ا/ت=خوب شد؟
ته=خیلی خوب شده
ته میخواد هفتیم تیکه یکش و برداره که میزنی رو دستش
ته=یااااا گشنمههه
ا/ت=کوفت بخوری!...بقیش ماله خودمه!
ته میگیرتت و محکم بغلت میکنه
میخندین
صدای خندتون انقد بلند بود که اسبت ترسید اول
تو دراز میکشیو و ته میوفته روت ولی کاملا تصادفی لب همو میبوسین
تو زود پا میشی
ا/ت=ح.حواست کجاست!😡
ته=ببخشید بخدا از عمد نبود!
عصبی بودی
یه نفسه عمیق کشیدی
ا/ت=بیا بریم لبه آبشار
میرین لبه آبشار
پات و اروم میزاریتو آبه رودخونه
که نزدیکش آبشار بود
ته یهو از پشت بغلت میکنه و خودت و خودش و میزندازه تو آب
همه جاتون خیس بود
موهای خیس شدت و میدی بالا
به ته نگاه یمکنی و میخندی
از زبانه ته
ته=وقتی میخندید انگاری دنیا رو بهم میدادن
باعث میشد منم بخندم..
اون دختر کوچولوی مهربون...
از همون اولم عاشقش بودم
که آب میریزی رو ته و یه عالمه بازی میکنین
نزدیکه غروب میشینین
اسبت خوابیده بود
نشسته بودین رو چمنو و یه پتو دوره جفتتون بود
از زبانه ته
سنگینیه سره ا/ت رو رو شونه هام حس کردم
برگشتم دیدم رو شونم خوابش برده
ته=خیلی کیوت بود...خیلی
سرش و بوسیدم
شانس اوردم بیدار نشد
ولی قلبممممممم!؟
بازممممممممممممم!؟
بازم شروع کرد ب محکم کوبیدن
بازم داغ شدم...
نمیخواستم به خاطره حسی که بهش دارم دوستیمون خراب شه
تو از پشت نگاش میکنی
اون موهای صاف و بورش تو هوا بود
نیم رخه صورتشو دیدی
انگار فرشته ها براش صورتشو کشیده بودن
مثله یه شاهزاده بود
و توهم شاهدختش
سرت و گذاشتی رو شونه هاش
حس میکردی الان که پیششی هیچکی نمیتونه بهت آسیب بزنه
قلبت به بوم بوم کردن افتاد
حسه عجیبی نسبت بهش داشتی
از زبانه ته
یهو سر شو گذاشت رو شونم
احساس کردم قلبم جاش تو سینم تنگه
بغض کردمممم!؟
فاککککککک
واسه چی بغض؟؟؟؟؟
سعی کرد گریه نکنه
نفسه عمیقی کشید
و اسب و گه داشت پیاده شدم و دسته ا/ت رو گرفتم که بیاد پایین
ولی افتاد روم و گرفتمش
تو بغله هم بودیم
چند دیقه همینطوری
که یهو هلم داد
ا/ت=آ...بریم بخوریم دیگههه الان سرد میشه
زیر انداز و پهن کرد
نشستیم و میه و آب پرتغال و کیک و خوردیممم
ناااایس بود
خیلی خوشم اومد
چطوری یه بچه شونزده ساله انقد میتونه خوشمزه درست کنه
(تو تهیونگ 16 سالتون بود)
ا/ت=خوب شد؟
ته=خیلی خوب شده
ته میخواد هفتیم تیکه یکش و برداره که میزنی رو دستش
ته=یااااا گشنمههه
ا/ت=کوفت بخوری!...بقیش ماله خودمه!
ته میگیرتت و محکم بغلت میکنه
میخندین
صدای خندتون انقد بلند بود که اسبت ترسید اول
تو دراز میکشیو و ته میوفته روت ولی کاملا تصادفی لب همو میبوسین
تو زود پا میشی
ا/ت=ح.حواست کجاست!😡
ته=ببخشید بخدا از عمد نبود!
عصبی بودی
یه نفسه عمیق کشیدی
ا/ت=بیا بریم لبه آبشار
میرین لبه آبشار
پات و اروم میزاریتو آبه رودخونه
که نزدیکش آبشار بود
ته یهو از پشت بغلت میکنه و خودت و خودش و میزندازه تو آب
همه جاتون خیس بود
موهای خیس شدت و میدی بالا
به ته نگاه یمکنی و میخندی
از زبانه ته
ته=وقتی میخندید انگاری دنیا رو بهم میدادن
باعث میشد منم بخندم..
اون دختر کوچولوی مهربون...
از همون اولم عاشقش بودم
که آب میریزی رو ته و یه عالمه بازی میکنین
نزدیکه غروب میشینین
اسبت خوابیده بود
نشسته بودین رو چمنو و یه پتو دوره جفتتون بود
از زبانه ته
سنگینیه سره ا/ت رو رو شونه هام حس کردم
برگشتم دیدم رو شونم خوابش برده
ته=خیلی کیوت بود...خیلی
سرش و بوسیدم
شانس اوردم بیدار نشد
ولی قلبممممممم!؟
بازممممممممممممم!؟
بازم شروع کرد ب محکم کوبیدن
بازم داغ شدم...
نمیخواستم به خاطره حسی که بهش دارم دوستیمون خراب شه
۲۱.۹k
۱۴ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.