یه دیوونه دنبالم کرده!!!(𝙿𝙰𝚁𝚃𝟻)
وقتی به خودم اومدم ا.ت رو داخل بغلم دیدم، چند سال بدون بغل کردنش بودم و حالا باهمیم، حالا عضو جدیدی هم بهمون اضافه شده کایلا...
لارا برگشت توی بغل جی-هوپ و یکم عشوه اومد، دختره ی هرزه بعد از اینکه سولی رو از جی-هوپ جدا کرد حالا ادعای مادر بودن جونگچی رو داره.
خود جی-هوپ هم زیاد ازش خوشش نمیاد، نقشه ی مادر عوضیش بود، مادرش هم الان مرده، یه عالمه دنبال سولی گشت ولی پیداش نکرد.
.
وقتی به جونگکوک دقت کردم موهاش رو طلایی کرده بود و رنگ پرسینگ و همینطور گوشواره هاش رو عوض کرده بود، نمی دونم چرا یه دفعه بغض کردم، این کوکی من نبود، اون ساده زیست بود و عتقادی به آرایش و پرسینگ نداشت، البته همون موقع یکی از گوش هاش سوراخ بود و فقط یه گوشواره داشت ولی الان، خیلی عوض شدهههههههه!
+چیزی شده؟
_ن.(سرش رو میاره پایین و به نقطه ی نامشخصی خیره میشه)
بعد چشمم به بازوی تتو شدش که با کایلا رو بغل کرده بود افتاد، همون طور که کایلا می گفت اسم من روی بازوش بود، یه اسم بزرگ................واییییییییییییییی..اون آخرین چت مون هم یکمش رو تتو کرده بود....
(اینجا الان اون یه قسمت چتشون رو می خواد بگه)
_سلام کجایی؟! میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟[3:00 am]
+سلام چطوری خوشگلم، همه چی رو به راهه؟![3:16 am]
_آره، داخل مأموریت که اتفاقی برات نیوفتاده؟[3:18 am]
+نه فقط حوصلم سر رفته![3:18 am]
+هی خوابیدی؟![3:20 am]
_نه فقط دارم به سقف نگاه میکنم و یاد تو میوفته که بغلم میکردی[3:21 am]
+فردا همین موقع داری داخل بغلم از بس محکم بغلت کردم داری میگی، هیییییییی کوک ولم کننننن، گرمه هوا پاشو اون کولر رو روشن کنننننن؛ دقیقا همین وضع ما قرار بشه![3:21 am]
_من اینقدر بدم، البته که میدونممممم😅😢😑[3:22 am]
(الان دیگه اینجا دیگه هیچی ننوشته بود)
پایین تتو نوشته بود«نه فرشته ها که بد نیستن» دلم می خواست الان با کوک تنها باشم و بشینم داخل بغلش و محکم گریه کنم.
#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
لارا برگشت توی بغل جی-هوپ و یکم عشوه اومد، دختره ی هرزه بعد از اینکه سولی رو از جی-هوپ جدا کرد حالا ادعای مادر بودن جونگچی رو داره.
خود جی-هوپ هم زیاد ازش خوشش نمیاد، نقشه ی مادر عوضیش بود، مادرش هم الان مرده، یه عالمه دنبال سولی گشت ولی پیداش نکرد.
.
وقتی به جونگکوک دقت کردم موهاش رو طلایی کرده بود و رنگ پرسینگ و همینطور گوشواره هاش رو عوض کرده بود، نمی دونم چرا یه دفعه بغض کردم، این کوکی من نبود، اون ساده زیست بود و عتقادی به آرایش و پرسینگ نداشت، البته همون موقع یکی از گوش هاش سوراخ بود و فقط یه گوشواره داشت ولی الان، خیلی عوض شدهههههههه!
+چیزی شده؟
_ن.(سرش رو میاره پایین و به نقطه ی نامشخصی خیره میشه)
بعد چشمم به بازوی تتو شدش که با کایلا رو بغل کرده بود افتاد، همون طور که کایلا می گفت اسم من روی بازوش بود، یه اسم بزرگ................واییییییییییییییی..اون آخرین چت مون هم یکمش رو تتو کرده بود....
(اینجا الان اون یه قسمت چتشون رو می خواد بگه)
_سلام کجایی؟! میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟[3:00 am]
+سلام چطوری خوشگلم، همه چی رو به راهه؟![3:16 am]
_آره، داخل مأموریت که اتفاقی برات نیوفتاده؟[3:18 am]
+نه فقط حوصلم سر رفته![3:18 am]
+هی خوابیدی؟![3:20 am]
_نه فقط دارم به سقف نگاه میکنم و یاد تو میوفته که بغلم میکردی[3:21 am]
+فردا همین موقع داری داخل بغلم از بس محکم بغلت کردم داری میگی، هیییییییی کوک ولم کننننن، گرمه هوا پاشو اون کولر رو روشن کنننننن؛ دقیقا همین وضع ما قرار بشه![3:21 am]
_من اینقدر بدم، البته که میدونممممم😅😢😑[3:22 am]
(الان دیگه اینجا دیگه هیچی ننوشته بود)
پایین تتو نوشته بود«نه فرشته ها که بد نیستن» دلم می خواست الان با کوک تنها باشم و بشینم داخل بغلش و محکم گریه کنم.
#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
۱۲.۸k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.