دختری که به آرزوهایش دوخته شد...
پارت ۲
امیلی:جیمین امشب بیا خونمون!
جیمین:نه من نمیتونم!
امیلی:چرا؟
جیمین:از مینا متنفرم!
امیلی:اه!(اه و کوفت بایستم رو دزدی حالا میگه اه😑🔪🔪)
فلشبک به فردا صبح🐬
امیلی ویو:
صبح شد(دیگه نوشتن داره روتین پوستی و اینا میخوای انگشتا ادمین بشکنع؟😑🔪) داشتم صبونهم رو میخوردم که دیدم مینا داشت از پله ها پایین میومد که ماسک صورتش افتاد.
میناویو:
داشتم با عشوه میرفتم پایین تا امیلی دلش بسوزه اما غیر از اینکه نتونستم دلشو بسوزونم ضایع هم شدم.
جین ویو:
صدای جیغ شنیدم و از خواب پریدم و دوون دوون داشتم از پله ها میومدم پایین تا اینکه شترقققق خوردم زمین و بیهوش شدم.
(پایان جین ویو)
(ورد واید هندسامم افتاد پایین😭ببین جنی عزیزم تقصیر تو که نبود،تقصیر جیسو((بایس عزیزم))هم نیست،تقصیر امیلی هم نیست و تقصیر دالگومم نیست.تقصیر مخ ادمینتونههههه😑🔪)
امیلی ویو:
یهو دیدم بابا افتاد و دیگه بهوش نیومد مامان داشت سعی میکرد بابا رو بهوش بیاره منم رفتم سراغ گوشیم تا به جیمین زنگ بزنم بیاد خونمون تا بابام بهوش بیاد یکم پیشم باشه و کمکمون کنه.یهو یه چیز مشکوک به نظرم اومد،دیدم مینا داره تلفن میزنه و میره طبقه بالا.بلافاصله رفتم بالا و دیدم داره میگه باباجونم زودی بیا! این به این معنی بود که پدرخوندهی من زندهس و داره میاد تا بابامو بکشه!
۱۰مین بعد
امیلیویو:
بالاخره بابا بهوش اومد و من رفتم بالا و یونیفرمم رو پوشیدم و رفتم پایین دیدم مینا داره از در میره و به مامان و بابا گفتم:فداتون بشم دوستون دارم خدافص!
۵مین بعد
امیلی ویو:
رسیدم مدرسه دیدم مینا پیش جیمین داره...
تو خماری بمونینننننن....
شرط میزارم
۱۵تا لایک=۵پارت بعدی در یک روز😊
مود انگشتام بعد این کپشن(😑🔪)
خیلی لایکا کمههه
امیلی:جیمین امشب بیا خونمون!
جیمین:نه من نمیتونم!
امیلی:چرا؟
جیمین:از مینا متنفرم!
امیلی:اه!(اه و کوفت بایستم رو دزدی حالا میگه اه😑🔪🔪)
فلشبک به فردا صبح🐬
امیلی ویو:
صبح شد(دیگه نوشتن داره روتین پوستی و اینا میخوای انگشتا ادمین بشکنع؟😑🔪) داشتم صبونهم رو میخوردم که دیدم مینا داشت از پله ها پایین میومد که ماسک صورتش افتاد.
میناویو:
داشتم با عشوه میرفتم پایین تا امیلی دلش بسوزه اما غیر از اینکه نتونستم دلشو بسوزونم ضایع هم شدم.
جین ویو:
صدای جیغ شنیدم و از خواب پریدم و دوون دوون داشتم از پله ها میومدم پایین تا اینکه شترقققق خوردم زمین و بیهوش شدم.
(پایان جین ویو)
(ورد واید هندسامم افتاد پایین😭ببین جنی عزیزم تقصیر تو که نبود،تقصیر جیسو((بایس عزیزم))هم نیست،تقصیر امیلی هم نیست و تقصیر دالگومم نیست.تقصیر مخ ادمینتونههههه😑🔪)
امیلی ویو:
یهو دیدم بابا افتاد و دیگه بهوش نیومد مامان داشت سعی میکرد بابا رو بهوش بیاره منم رفتم سراغ گوشیم تا به جیمین زنگ بزنم بیاد خونمون تا بابام بهوش بیاد یکم پیشم باشه و کمکمون کنه.یهو یه چیز مشکوک به نظرم اومد،دیدم مینا داره تلفن میزنه و میره طبقه بالا.بلافاصله رفتم بالا و دیدم داره میگه باباجونم زودی بیا! این به این معنی بود که پدرخوندهی من زندهس و داره میاد تا بابامو بکشه!
۱۰مین بعد
امیلیویو:
بالاخره بابا بهوش اومد و من رفتم بالا و یونیفرمم رو پوشیدم و رفتم پایین دیدم مینا داره از در میره و به مامان و بابا گفتم:فداتون بشم دوستون دارم خدافص!
۵مین بعد
امیلی ویو:
رسیدم مدرسه دیدم مینا پیش جیمین داره...
تو خماری بمونینننننن....
شرط میزارم
۱۵تا لایک=۵پارت بعدی در یک روز😊
مود انگشتام بعد این کپشن(😑🔪)
خیلی لایکا کمههه
۲.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.